بریدههایی از کتاب سیره تربیتی پیامبران؛ حضرت ابراهیم (ع)
۵٫۰
(۱۰)
حضرت ابراهیم علیهالسلام حدود دو هزار سال پیش از میلاد حضرت مسیح علیهالسلام بهدنیا آمد؛ یعنی حدود چهار هزار سال پیش. در محل تولد ایشان اختلاف وجود دارد: برخی منابع، محل تولد را در اطراف شهر بابِل ذکر میکنند، و برخی دیگر، در اطراف شهر کوفه، و برخی نیز، آن را شهر یا روستای «اُور» میدانند و گفتهاند که محل به آتشانداختن حضرت ابراهیم علیهالسلام هم در همانجا بوده و آن حضرت از آنجا به شام هجرت کرده است. هر سه محل ذکر شده، امروزه در کشور عراق قرار دارند.
Mohammad Ali Zareian
حضرت ابراهیم علیهالسلام «فطرت مجسم» است؛ به این معنا که خدای متعال، سیر عبودی در مسیر قرب به خود را، با وجود مبارک حضرت ابراهیم علیهالسلام نشان داده است.
Mohammad Ali Zareian
وقتی نفخ صورِ دوم در قیامت به صدا درمیآید، اولین نفری که مبعوث میشود، رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله است و نفر دوم، حضرت ابراهیم علیهالسلام میباشد. سپس اهلبیت علیهمالسلام در سمت راست پیامبر صلیاللهعلیهوآله میایستند، و انبیا علیهمالسلام در سمت چپ ایشان و بعد از حضرت ابراهیم علیهالسلام قرار میگیرند. یعنی حضرت ابراهیم علیهالسلام نقطه اتصال تمام انبیا علیهمالسلام به رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله است؛ همانگونه که امیرالمؤمنین علیهالسلام نقطه اتصال ائمه معصومین علیهمالسلام به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میباشد. چقدر این صحنه، زیبا و تماشایی است. اگر این صحنه را با نگاهی حقیقی، برای خود مجسّم کنیم و نسبت به آن تفکر کنیم، بسیار اثرگذار خواهد بود
Mohammad Ali Zareian
مسلمانان باید بدانند که دین اسلام، همان صورت کاملشده دین حنیف ابراهیمی است. در قرآن کریم، تعبیرهای بسیاری درباره حضرت ابراهیم علیهالسلام آمده که یکی از زیباترین آنها مِلَّةَ أَبِیکمْ إِبْرَاهِیمَ (آیین پدرتان ابراهیم) است. تعابیر این آیه، هم نشاندهنده ارتباط نزدیک بین این امت و حضرت ابراهیم علیهالسلام است و هم نشانهٔ نزدیکی دین اسلام و آیین حنیف ابراهیمی.
در بین انبیای گذشته، تنها کسی که دینش، دین حنیف است و با همین نگاه بهوجود آمده و همین اصول را دنبال میکند، دین حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام است. قرآن کریم میفرماید:
مَا کانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لَا نَصْرَانِیًّا وَ لَکنْ کانَ حَنِیفًا مُسْلِمًا وَ مَا کَانَ مِنَ المُشرِکِین
Mohammad Ali Zareian
وعدهٔ الهی به تکرار تمام سنتهای پیشین، در امت خاتم میتواند فرصتی را ایجاد کند که با تبیین زندگی و حوادث امتهای گذشته و نحوهٔ برخورد صحیح انبیا در رفع مشکلات، انسان مسلمان عمری طولانی به وسعت تاریخ انسانی بیابد و با آمادگی کامل حوادث را پیشبینی کند و راه برونرفت صحیح از آنها را تشخیص دهد و با عبرت از سرگذشت کسانی که انتخاب غلط کردهاند، از تکرار عمل غلط آنها و ابتلا به سرگذشت ذلتبارشان مصون و محفوظ بماند.
Mohammad Ali Zareian
همچنانکه قرآن کریم هدف و غرض واحدی دارد، و هر سوره و آیهای در پرتو این غرض مأموریت خود را به انجام میرساند، مأموریت انبیای الهی در نظام هستی و عالم انسانی نیز در پرتو ظهور تام الهی و خلیفهٔ مطلق او معنا میشود. میتوان گفت: تفسیر عالم انسانی و بلکه تمام هستی در پرتو فصل اخیر و غایت عالم وجود، که خلیفهٔ مطلق خداوند است، کامل میشود.
Mohammad Ali Zareian
همهٔ انبیا در دعوت و هدایتگری به اصلی واحد متکی هستند و در حرکتی مستمر، با هم پیوستگی دارند؛ هر پیامبری تصدیقکنندهٔ پیامبران پیشین، و بشارتدهنده به انبیای پس از خود است؛ بلکه از ابتدا بشارت به نهایت را نیز دارند.
در این نگاه همه انبیا علیهمالسلام در حکم انسانی واحد هستند که زندگانی چندهزارساله دارد. هر یک از آنان با توجه به مراتب کمالی امتها، آشکارکنندهٔ بخشی از ظهورات و جلوههای کمالی اوامر الهی هستند. این سیر در طول تاریخ ادامه مییابد تا اینکه آخرین پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اوصیای گرامیاش علیهمالسلام، تمام جلوههای کمالی را به ظهور تام میرسانند و میزان و شاهد تمام انبیا و امتهای آنها محسوب میشوند.
Mohammad Ali Zareian
همهٔ انبیا، با اینکه به شرایط زمان، مکان و استعدادها توجه داشتهاند، ولی مخاطبشان «نظام فطرت» بوده است؛ نظامی که خدای متعال آن را در وجود همهٔ انسانها قرار داده است. ازاینرو، به تعبیر قرآن کریم، زندگی امتهای انبیای پیشین مثَلی برای امت خاتم است:
فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرینَ
Mohammad Ali Zareian
اعمال حج با این هدف بهوجود آمدهاند که اطاعت مطلق را در انسانها ایجاد کند و آنها را طاهر گردانیده، بهسوی توحید ببرد.
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
از اینجا معلوم میشود که خدای این خانه، خدای مطلق است. یعنی سایر اسماء الهی، که امور دیگر عالم را انجام میدهند، زیر سایهٔ این اسمی هستند که خانه را بنا کرده و مدبر آن است و هر کسی بهمقدار استعدادش، از این اسم خدا بهره میبرد. خطاب آیه فوق، به همه انسانهاست که خلیفه خدا بر روی زمین (انسان کامل) هم در بین آنان است. با توجه به اینکه رب انسان کامل رب مطلق است و رب انسانها در مسیر کمالشان اسم جامع الله است، پس اگر به انسان امر میشود که رب این بیت را عبادت کنند، معلوم میشود که رب این بیت غایت انسان در مسیر کمالیاش میباشد؛ بنابراین مقصود از رب البیت قطعاً رب مطلق است
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
خداوند پنج مقام بزرگ به ابراهیم علیهالسلام عطا کرد که تمام آنها، مراحل ولایت هستند و هرکدام از این مراحل، آثار و نتایجی را بهوجود میآورند. البته از این پنج مقام، دو مقام، یعنی نبوت و رسالت، با رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بهعنوان خاتمالنبیین خاتمه یافت، اما سه مقام دیگر، یعنی عبودیت، خلّت و امامت، در ائمه معصومین علیهمالسلام ادامه پیدا کرد. برخی از علمای بزرگ و اولیای الهی نیز به مراتبی از این سه مقام رسیدهاند
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
پس در ابتدا تا اواسط راه، نیاز است که انسان را به سمت خدا میکشاند و کمکم خودِ رابطه با خدا حقیقت نیاز انسان میشود. بنابراین همین ارتباط با خداوند، بهمعنای اجابت حوائج نیز هست. جناب مولوی چهزیبا این حالات انسان را به نظم درآورده است:
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
در این آیه، کلمه «نور» بهصورت مفرد و واحد آمده، ولی کلمه «ظُلُمات» بهصورت جمع بهکار رفته است؛ زیرا ظلمت و تاریکی با کثرت سازگار است و نور، با وحدت. اگر کسی بهسوی خدا حرکت کند، از کثرت به وحدت میرود و اگر بهسوی شرک حرکت کند، از وحدت به کثرت میرو
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
وقتی انسان چیزی را عبادت میکند، یا برای برآوردهشدن حوائج و نیازهایش است، یا برای محفوظماندن از خطرها، و یا بهخاطر طمع به داشتههای بیشتر. حضرت ابراهیم علیهالسلام به آزر میفرمایند: پرستش این بتها، هیچکدام از نیازهای تو را برآورده نکرده و هیچ حادثهای را هم از تو دور نمیکند؛ چراکه هیچ ارتباطی بین تو و آنها وجود ندارد.
هنگامی که یکی از اولیای خدا میبیند که مردم، سرگرم معلولهای بیفایده دنیایی هستند و از علت اصلی که خداوند متعال است و به شدت به آن محتاجند، غافلند، بسیار حسرت میخورد. اسبابی که در دنیا در مسیر زندگی ما قرار گرفتهاند، با اجازه خداوند بوده، نه با اختیار خودشان؛ اما ما آنها را اصل قرار میدهیم، و - نعوذ بالله - خدا را فرع! چشم ما دیگر خدا را نمیبیند و فقط به آنها توجه میکنیم. بنابراین روی سخن حضرت ابراهیم علیهالسلام و خطاب فطری ایشان به ما نیز هست؛ چراکه ما هم چیزهایی را میپرستیم که نه میبینند و نه میشنوند و نه ضرری را از ما دفع میکنند!
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
وقتی انسان به چیزی توجه میکند یا آن را میپرستد، ابتدا به این دلیل است که از او درخواستی دارد. پس این معبود، باید به این حاجت و نیازی که از سوی عبد بیان میشود علم پیدا کند؛ بنابراین معبود باید ببیند و بشنود تا علم پیدا کند. اما وقتی معبود، بهکلی قادر به دیدن و شنیدن نباشد، علم و ادراکی هم پیدا نمیکند. وقتی چنین شد، هرقدر که عبد حاجتش را بیان کند، بینتیجه است
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
بهخصوص برای نوجوانان استفاده کنیم، بسیار اثرگذار خواهد بود. حضرت ابراهیم علیهالسلام با این نگاه میفرمود که تو بهدنبال چیز باقی هستی؛ پس به چیز فانی و آفل دل نبند. اما نمیفرماید که سایر محبتها را نداشته باش. محبتکردن و دوستداشتن پدر، مادر، فرزند و همسر لازم است؛ اما اینها باید انسان را به آن محبتِ باقی برسانند. اینکه به چیزی دل ببندی و دل و عقلت را کاملاً به آن گره بزنی، اشتباه است
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
لاً وقتی ابراهیم علیهالسلام ماه، ستاره و خورشید را میبیند، میگوید: هَذَا رَبِّی (این پروردگار من است)؛ اما بعد از آنکه ماه و ستاره و خورشید میروند، میفرماید: لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ (غروبکنندگان را دوست ندارم). این استدلال، بسیار عمیق و فطری است؛ چراکه این فطرت، دستنخورده است. یعنی هر کودکی در نظام فطریاش، افول را دوست ندارد
کاربر ۳۹۳۲۹۵۳
حجم
۳۳۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۳۳۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان