البته آزادی و مساوات را تا آنجا که در بین نوع بشر امکان دارد، برقرار نمایم. زیرا افراد بشر چون از حیث استعداد و ذوق و مشرب مختلف بار میآیند، محال است که از هر حیث با هم مساوی شوند و ناچار بین آنها تفاوتهایی وجود خواهد داشت و آزادی هم فقط در یک صورت ممکن است برقرار گردد و آن اینکه هیچکس بهکلی آزاد نباشد، زیرا بهمحض اینکه یک نفر کاملاً آزاد شد، آزادی همه از بین میرود.»
مژده
اولین درس فلسفۀ عملی که همۀ افراد بشر باید آن را بگیرند، این است: «ای انسان، زندگی خود را تأمین کن و سربار کسی مباش»
مژده
ً هیچکس نمیتواند در چند علم و فن بصیرت و اجتهاد داشته باشد؛ زیرا انسان وقتی دنبال یک علم یا فن رفت، از فنون و علوم دیگر باز میماند و اگر در چند فن ابراز شخصیت بکند، بهطور حتم اطلاعات او در آن فنون سطحی است.»
مژده
کسانی بودند که مثل روسو از روی حسن نیت و به قصد مساعدت جوان و یا پیرمردی را به خانۀ خود بردند و بعد از مدتی او چیزی را دزدید و فرار کرد و این امر سبب شد که دیگر اشخاص نیکوکار جرئت نمیکنند بینوایان را به منزل خود ببرند و جا بدهند و یا شغلی به مستمندان رجوع کنند.
مژده
این را بدان که محال است فکر یک کارگر غیرمتخصص (عمله) با شخصی مثل من مساوی بشود، برای اینکه اگر تو او را در چنین خانهای سکونت بدهی و همۀ وسایل زندگی این خانه را در دسترس او بگذاری، او این خانه را به شکلی درخواهد آورد که شبیه به کلبۀ او خواهد بود، چون طرز فکر و سنخ تربیت او طوری است که نمیتواند از این خانه و زندگی مثل تو استفاده نماید.
مژده