بریدههایی از کتاب ژوزف بالسامو
۳٫۹
(۲۴)
جسم ما عبارت از خاک است که بعد از مرگ باز مبدل به خاک میشود ولی روح عبارت از جوهری است آسمانی که بهطور موقت قرین و همنشین جسم شده و بعد از مرگ ما به مبدأ خود که همانا ملکوت باشد واصل میگردد
مژده
بهطوری که روسو میگوید، آزادی این نیست که شما هر کاری را که خواستید، بکنید؛ بلکه آزادی این است که اگر همۀ سلاطین دنیا جمع بشوند، نتوانند شما را وادار به انجام کاری کنند که مطابق میل شما نیست.»
مژده
در سیاست اصلی هست که میگوید هرگز چیزی را که یک مرتبه ضامن موفقیت شما شده، به دیگران نیاموزید، زیرا ممکن است برای مرتبۀ دوم نیز ضامن موفقیت شما شود.
مژده
بکوشید که بعد از این مرام و هدف ما را با ملایمت و ایمان در مغز مردم جا بدهید بهطوری که مردم نسبت به هدف و مرام ما مؤمن شوند چون هرگاه بخواهید به ضرب پتک مرام ما را در مغز مردم جا بدهید نتیجه نخواهید گرفت و برعکس مردم را از ما بری خواهید کرد
مژده
کینهتوزی ناشی از ضعف و احتیاج است.»
مژده
جامعه باید بهتدریج و مرحلهبهمرحله خود را به سعادت برساند.
آیا شما دیدهاید که در طبیعت، عملی بدون مقدمه و طی مراحل صورت بگیرد و آیا ممکن است کسی بتواند بدون صبر و تأمل از درختی که کاشته است، میوه بچیند؟ طفل برای اینکه به دنیا بیاید باید مدت نه ماه در شکم مادر باشد و از بدن او کسب قوت بکند تا اینکه بهتدریج برای آمدن به این دنیا صالح و آماده شود.
وصول نوع بشر به رستگاری نیز مستلزم مراحل تدریجی است و اگر کسی نخواهد که با مراحل تدریجی بشر را سعادتمند کند و هرگاه تصمیم بگیرد که در یک آن او را نیکبخت کند، چارهای جز انقلاب، یعنی محو همهکس و فروریختن همهچیز ندارد.
مژده
در زندگی آزمودهام که آزارهای کوچک و نیشهای دائمی، خیلی بیش از یک انتقام شدید و آنی سبب شکنجۀ انسان میشود، زیرا پیوسته خیال آدمی را ناراحت میکند و شخص همواره در حال التهاب و اضطراب است
مژده
گرچه کسانی هستند که میگویند باید شورش و طغیان کرد، اما به شرطی که شورش و طغیان مزبور سبب رستگاری و نجات جامعه شود، نه اینکه یک رژیم پر از هرجومرج به وجود بیاورد که در آن هیچکس در هیچ ساعت به جان و مال خود ایمن نباشد.»
مژده
مگر تو نمیدانی که عشق همانطور که زندگی جسمانی را تقویت میکند زندگی روحانی و معنوی را نیز تقویت میکند؟
مژده
برای ابراز شخصیت چارهای ندارد جز اینکه خدماتی بزرگ به ملت فرانسه نماید تا بتواند دیکتاتوری خود را نگاه دارد، زیرا ماهیت دیکتاتوری این است که دیکتاتور باید همواره خود را در نظر ملت مردی خدمتگزار جلوه بدهد تا باقی بماند و لذا خواهناخواه ناچار است که به ملت خدمت کند و خدمات دیکتاتور برای مردم مساوات ایجاد خواهد کرد. همان مساوات که برقراری آزادی بهتنهایی نمیتواند آن را به وجود بیاورد
مژده
البته آزادی و مساوات را تا آنجا که در بین نوع بشر امکان دارد، برقرار نمایم. زیرا افراد بشر چون از حیث استعداد و ذوق و مشرب مختلف بار میآیند، محال است که از هر حیث با هم مساوی شوند و ناچار بین آنها تفاوتهایی وجود خواهد داشت و آزادی هم فقط در یک صورت ممکن است برقرار گردد و آن اینکه هیچکس بهکلی آزاد نباشد، زیرا بهمحض اینکه یک نفر کاملاً آزاد شد، آزادی همه از بین میرود.»
مژده
اولین درس فلسفۀ عملی که همۀ افراد بشر باید آن را بگیرند، این است: «ای انسان، زندگی خود را تأمین کن و سربار کسی مباش»
مژده
ً هیچکس نمیتواند در چند علم و فن بصیرت و اجتهاد داشته باشد؛ زیرا انسان وقتی دنبال یک علم یا فن رفت، از فنون و علوم دیگر باز میماند و اگر در چند فن ابراز شخصیت بکند، بهطور حتم اطلاعات او در آن فنون سطحی است.»
مژده
کسانی بودند که مثل روسو از روی حسن نیت و به قصد مساعدت جوان و یا پیرمردی را به خانۀ خود بردند و بعد از مدتی او چیزی را دزدید و فرار کرد و این امر سبب شد که دیگر اشخاص نیکوکار جرئت نمیکنند بینوایان را به منزل خود ببرند و جا بدهند و یا شغلی به مستمندان رجوع کنند.
مژده
کسانی که برای رستگاری نوع بشر قیام میکنند، علماء هستند، نه عوامفریبانی مانند تو که به نام آزادی و رستگاری نوع بشر میخواهید دنیایی را ویران کنید، در صورتی که نمیدانید که بعد از خرابی چه خواهید کرد. و دیگر اینکه واقعاً که افراد بشر چقدر نادان و گمراه هستند! هزارها نفر را در میدان جنگ برای یک وجب خاک و یا به دست آوردن یک قلعه به کشتن میدهند و نام آن را فداکاری و شجاعت میگذارند، ولی وقتی یک دانشمند احتیاج به خون یک نفر دارد و میخواهد وسیلۀ جاوید شدن همۀ افراد بشر را فراهم کند و نفع آن عاید همه میشود، اسم آن را جنایت میگذارند.
مژده
این را بدان که محال است فکر یک کارگر غیرمتخصص (عمله) با شخصی مثل من مساوی بشود، برای اینکه اگر تو او را در چنین خانهای سکونت بدهی و همۀ وسایل زندگی این خانه را در دسترس او بگذاری، او این خانه را به شکلی درخواهد آورد که شبیه به کلبۀ او خواهد بود، چون طرز فکر و سنخ تربیت او طوری است که نمیتواند از این خانه و زندگی مثل تو استفاده نماید.
مژده
«شهر پاریس جز مجموعه و انبوهی از بدبختیها و ناکامیها چیز دیگری نیست و اگر این منازل و دیوارها روح میداشتند، شما میدیدید که گریه میکنند و یا قطرات خون از آنها خارج میشود تا بتوانند بدبختی و مصائب سکنۀ خود را آشکار کنند.»
مژده
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۱۹ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۱۹ صفحه
قیمت:
۲۴۵,۰۰۰
۱۷۱,۵۰۰۳۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد