دورتادور مَرغاب رشتهکوههای متفاوت و قلههایی مثل برادرانِ هم ادامه داشت تا آخر دنیا، و عطر عجیبی که باد میآورد، و مزهٔ شیرین و سنگین و لذیذ آب چشمهها با بوی خوش مَشک، و رقص نقرهفام آب در پیالهٔ مسی. آینهواریِ دلنشین عالم، و آنهمه درختِ کُنار، گُلهگُله و با فاصله
مسلم عباسپور
جنگ! جنگ از فقر نکبتبارتر است! فقر فرصت میدهد کسانی فروتن شوند، هر چند اکثراً فرومایه…!
مسلم عباسپور
زخمها هم عمری دارند، اگر بهبود نیابند به کتاب تبدیل میشوند. مرورشان آدم را دانا میکند.
مسلم عباسپور
یکی از عواملی که به خشونت، حسادت، نابهنجاری، رشد روحیهٔ ضداجتماع، نفرت، و هزار خصلت اهریمنی دیگر منجر میشود، فقر است. لعنت بر فقر که از میان هزار نفر شاید یک نفر فرشته شود، بقیه بیهیچ تقصیری دیکتاتور میشوند، ریزودرشت فرقی نمیکند. ظلم فقر میآورد و فقر ظلم میآورد!
مسلم عباسپور
رفتن جلوِ دوربین سینما، شبیه شاعری بعضی بازیگران نامدار سینما بود که آدم وقتی میشنید، از خوردنِ شام پشیمان میشد! آخر مگر مجبوری مزخرف بگویی، برو بازی درخشانت را ادامه بده!
مسلم عباسپور
«نان را میشود با کلمه نوشت، اما کلمه هرگز نان نمیشود!
مسلم عباسپور
در زندگی نه زخم، بلکه رازهایی هست که میتواند پدر همه را درآورد، از جمله صادق هدایت را…!
مسلم عباسپور
ماهیسیاهِ کوچولو اگر به جوباریکه بسنده میکرد، سرانجام تبدیل به کرم میشد. من پی رسیدن به اقیانوس بودم؛ نهنگِ کلمات!
مسلم عباسپور
بدون هدف و برنامه، حتی نوابغ هم، بینام و بینشان نابود میشدند.
مسلم عباسپور
وقتی ترس به نهایت میرسد، شجاعت از خواب برمیخیزد.
مسلم عباسپور