بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده

بریده‌هایی از کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده

۴٫۴
(۱۶۳۳)
پرده‌ی یک، صحنه‌ی سه: قطار سریع‌السیر هاگوارتز آلبوس و رز بین کوپه‌ها‌ی قطار قدم می‌زنند. ساحره‌ی چرخ‌دستی در حالی که چرخش را هل می‌دهد وارد می‌شود. ساحره‌ی چرخ‌دستی: چیزی از چرخ‌دستی نمی‌خرید عزیزای من؟ کلوچه‌ی کدوتنبل؟ قورباغه شکلاتی؟ کیک پاتیلی؟ رز: (متوجه نگاه مشتاقانه‌ی آلبوس به قورباغه شکلاتی شده) ال. ما باید تمرکز کنیم.
مهدی تمدن رستگار
اسنیپ: گاهی باید هزینه‌ها رو به جون بخریم.
" بِـیلـی! "
من تنها بودم و این منو به جای خیلی تاریکی فرستاد.
هرماینی گرینجر
من تنها بودم و این منو به جای خیلی تاریکی فرستاد.
هرماینی گرینجر
ران: هیچی منو نمی‌ترسونه. البته به جز مامان.
maedeh raisi
جیمز، لطفاً موهاتو بی خیال شو و اون اتاق لعنتی رو مرتب کن...
nika paater
کسایی که دوسشون داریم هیچ‌وقت واقعاً ما رو ترک نمی‌کنن هری. چیزهایی هست که مرگ نمی‌تونه لمس کنه. نقاشی... و خاطره... و عشق.
🕊️📚kerm ketab
شجاعت عذر موجهی برای حماقت نیست.
🕊️📚kerm ketab
اسکورپیوس به او نگاه می‌کند و از اتاق خارج می‌شود اسکورپیوس: به نام ولدمورت و دلاوری.
خوره ی کتاب3 ☕︎︎
تو هر لحظه‌ی درخشان شادی یه قطره سم هست: دونستن این که درد برمی‌گرده. با کسایی که دوسشون داری صادق باش، دردت رو نشون بده. رنج کشیدن برای انسان مثل نفس کشیدنه.
anooo
هری و آلبوس در یک روز زیبای تابستانی از تپه‌ای بالا می‌روند. چیزی نمی‌گویند. بالا می‌روند و از تابش آفتاب بر صورت‌شان لذت می‌برند هری: خب آماده‌ای؟
شراره نورمحمدی
رز: آلبوس، من منتظر نمی‌شم. آلبوس: منم انتظار ندارم بشی. ولی همین‌جا می‌مونم.
Emily
ران: ما تنها کسایی هستیم که می‌تونیم. ارتش دامبلدور نسبت به زمان اوجش خیلی ریزش داشته. در واقع تقریباً فقط ما سه نفر موندیم، اما به مبارزه ادامه دادیم. خودمونو پنهان کردیم. تمام تلاشمون رو کردیم موی دماغ‌شون بشیم. گرنجر کسیه که خیلیا دنبالشن. منم همین‌طور. اسنیپ:(به سردی) خیلی کمتر.
نیومون
جینی: لوموس. (اتاق از نور چوب‌دستی او پر می‌شود. هری نگاهش می کند) کابوس دیدی؟ هری: آره. جینی: درباره‌ی چی بود؟ هری: درسلی‌ها... یعنی از اون‌جا شروع شد... بعدش یه چیز دیگه شد.
آدم
هری، تو این جهان احساساتی به هم ریخته جواب کاملی وجود نداره. کمال از دست‌رس انسان خارجه، از دست‌رس جادو خارجه. تو هر لحظه‌ی درخشان شادی یه قطره سم هست: دونستن این که درد برمی‌گرده. با کسایی که دوسشون داری صادق باش، دردت رو نشون بده. رنج کشیدن برای انسان مثل نفس کشیدنه.
~Maary~
همه ایستاده به تشویق می‌پردازند. اسکورپیوس هم در میان‌شان است آلبوس: توام داری تشویق می‌کنیش؟ ما از کوییدیچ متنفریم و اونم واسه یه گروه دیگه بازی می‌کنه. اسکورپیوس: اون دختر داییته آلبوس. آلبوس: به نظرت اگه اون بود واسه من دست می‌زد؟ اسکورپیوس: به نظرم اون عالیه.
Hermion granger
(خوشحال) اسکورپیوس... (نگران) اسکورپیوس... حالت خوبه؟ اسکورپیوس حرفی نمی‌زند. آلبوس سعی می‌کند چشم‌های دوستش را بخواند مامانت حالش بدتر شده؟ اسکورپیوس: بدترین حال ممکن. آلبوس کنار اسکورپیوس می‌نشیند آلبوس: فکر می‌کردم یه جغد بفرستی. اسکورپیوس: نمی‌دونستم چی باید بگم. آلبوس: الآنم من نمی‌دونم چی باید بگم... اسکورپیوس: چیزی نگو. آلبوس: کاری هست که بتونم... اسکورپیوس: بیا به خاک‌سپاری‌ش. آلبوس: حتماً. اسکورپیوس: و دوست خوب من باش.
Hermion granger
آلبوس: می‌شه فقط اینو بگم که... هرمیون: نه، نمی‌شه. فقط ساکت باش پاتر، وگرنه همین محبوبیت کمی که داری هم از دست می‌دی. حالا کی می تونه به من بگه سپر مدافع چیه؟ نه؟ هیچ‌کس. واقعاً بچه‌های ناامیدکننده‌ای هستین. لب‌خند ریزی می‌زند. او واقعاً بدجنس است آلبوس: نه. این احمقانه است. رز کجاست؟ اون بهت می‌گه که چه رفتار مسخره‌ای داری. هرمیون: رز کیه؟ دوست نامرئیت؟ آلبوس: رز گرنجر ویزلی! دخترت! (متوجه می‌شود) البته... چون تو و ران ازدواج نکردین رز هم... صدای خنده هرمیون: چه‌طور جرأت می‌کنی! پنجاه امتیاز از گریفیندور کم می‌شه. بهتون قول می‌دم اگه دوباره کسی حرفم رو قطع کنه تبدیلش می‌کنم به صد امتیاز. (به همه نگاه می‌کند.
Hermion granger
هری ناگهان از خواب می‌پرد. شب است و عمیق نفس می‌کشد. یک لحظه صبر می‌کند. خودش را آرام می‌کند. بعد درد شدیدی در پیشانی‌اش حس می‌کند. در جای زخمش. اطراف او، جادوی سیاه در حرکت است
هری پاتر
آلبوس: این‌جوری می‌فهمه از طرف منه. اسکورپیوس: اسمش هریه. با هری شروع می‌کنیم. آلبوس:(مصمم) با پدر شروع می‌کنیم. هری: پدر، همینو نوشته؟ پدر؟ زیاد واضح نیست... اسکورپیوس: پدر، کمک. جینی: کیک؟ نوشته کیک؟ بعدش هم... ارّه. هری: پدر کیک ارّه‌ی کوچیک؟ نه. این... شوخی عحیبیه. آلبوس: پدر. کمک. درّه‌ی گودریک.
hasti

حجم

۱۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۳ صفحه

حجم

۱۸۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۳ صفحه

قیمت:
رایگان