بریده‌هایی از کتاب سایه های موازی من

کاش یاد بگیریم که قوی باشیم و بجنگیم تا همیشه جاوید بمانیم و از ما به بهترین نحو ممکن یاد بشود و در نهایت به گسترش جهان مون کمک کنیم.

با غصه خوردن و نشان دادن خودمان همانند یک فرد دپرس و ضعیف نه تنها توجهی جلب نمی‌کنیم بلکه کمک می‌کنیم که زودتر حذف بشویم

هیچ آدم ضعیفی پایدار نمانده است.

هیچ وقت سعی نکردیم از همان خطای اول مان تجربه بگیریم که دوباره تکرارش نکنیم و چقدر تصمیمات و روز هایی را که با همین چیز های کوچک از دست دادیم. اما باید بپذیریم دنیا همین است و بر اساس یک نظم، یک قانون، یک چرخش خیلی منظم که قرار است ما به گسترش آن کمک کنیم. باید پذیرای اتفاقات باشیم باید مسئولیت شان را قبول کنیم باید تغییر کنیم باید به رشد جهان مان کمک کنیم در غیر این صورت حذف می‌شویم و در لیست آدم های ضعیف قرار خواهیم گرفت و در نهایت نابود می‌شویم

مرگ دست خداست ولی یک سری اتفاقات هم باعث میشوند، زخم ها بدجور اعماق یک انسان را بسوزاند.

امان از روزی که یک آدم از درون بمیرد دیگه از اینجا به بعد از آدم ها هیچ کاری برنمی‌آید

می‌خواهم بگویم همیشه به بهانه عشق چشم مان را روی مواردی که فقط باید با منطق حل بشود نبندیم. یک رابطه زمانی درست است که حد عشق و منطق در آن رعایت بشود.

هیچ وقت سعی نکردیم از همان خطای اول مان تجربه بگیریم که دوباره تکرارش نکنیم و چقدر تصمیمات و روز هایی را که با همین چیز های کوچک از دست دادیم. اما باید بپذیریم دنیا همین است و بر اساس یک نظم، یک قانون، یک چرخش خیلی منظم که قرار است ما به گسترش آن کمک کنیم. باید پذیرای اتفاقات باشیم باید مسئولیت شان را قبول کنیم باید تغییر کنیم باید به رشد جهان مان کمک کنیم در غیر این صورت حذف می‌شویم و در لیست آدم های ضعیف قرار خواهیم گرفت و در نهایت نابود می‌شویم هیچ آدم ضعیفی پایدار نمانده است. نه تنها انسان ها بلکه راجع‌به تمام اطراف ما همین است.

جسور باش. دنیا به آدم های بلند پرواز نیاز دارد.

گاهی هم مغرور باش عشقت را نثار هرکسی نکن، محبتت را، قلبت را، به هر آدمی هدیه نکن خودت باش این زندگی تو است. خودت تصمیم بگیر، خودت رفتار های خودت را زیر ذره بین قرار بده.

باران یک بازیکن بود حتی اگر بدترین بازیکن زمین هم بود ولی تماشاچی نبود. اما از تماشاچی ها ضربه خورد ولی بازی را ول نکرد. اینقدر ادامه داد تا توانست خودش گل را بزند.

باران مسخره شد، باران تحقیر شد، باران درد کشید، باران در اوج ناامیدی وقتی فقط یک سال دیگر کنکور داشت همه زندگی اش بهم ریخت، در حساس ترین نقطه های زندگی اش در دردناک ترین روزهایش بلند شد، هم درس خواند، هم کار کرد، هم درد کشید و دم نزد.

خاطرات لحظاتی هستند که فقط از ذهن پرتلاطم ما عبور می‌کنند گاهی اوقات می‌خندم به روزهایی که گریه می کردم و گریه می کنم به روزهایی که می‌خندیدم.

دلتنگی هیچ وقت دلیل خوبی برای بازگشت نیست

این چیزی است که من بهش اعتقاد دارم آدمی که در زندگی اش هدف دارد دنبال خوشگذرونی های موقت نمی گردد، دنبال پر کردن وقتش با آدم های اشتباه نمی گردد.

در حال نوشتن نوشته های دیروز بودم که دخترم از من خواست مثل هر شب برایش قصه تعریف کنم ولی من امشب تصمیم داشتم که داستانی متفاوت برایش تعریف کنم داستانی از جنس واقعیت.

خاطرات لحظاتی هستند که فقط از ذهن پرتلاطم ما عبور می‌کنند

گاهی اوقات می‌خندم به روزهایی که گریه می کردم و گریه می کنم به روزهایی که می‌خندیدم.

قوی بودن از درون تو می‌آید و درون تو نیاز به یک حال خوب دارد و حال خوب را فقط خودت می توانی بسازی تاکید می کنم فقط و فقط خودت؛

همه آدما اشتباه میکنن مگر نه؟