بریدههایی از کتاب رویای نیمهشب
۴٫۴
(۲۵۴۳)
پیامبر (ص) مسلمانان را به پیروی از اهلبیت خود دعوت کرد و فرمود: «من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: کتابخدا و اهلبیتم. این دو از هم جدا نخواهند شد تا آن که کنار حوض کوثر به من بپیوندند.» ما شیعیان از پیامبر (ص) و اهلبیت او پیروی میکنیم. آن حضرت فرمودهاند که اهلبیت ایشان، علی، فاطمه، حسن و حسین هستند.
سیّدعلی
گفت: «بنیانگذاران مذهبهای چهارگانۀ اهلسنت که احمد حنبل، شافعی، مالک و ابوحنیفهاند، تقریباً پس از یک قرن که از هجرت پیامبر گذشته بود، به دنیا آمدهاند. معلوم میشود که حداقل در قرن اول هجری، مذهبهای چهارگانه نبودهاند. مسلمانانی که در صدر اسلام و در قرن اول زندگی میکردهاند، از پیروان مذهبهای چهارگانه، قدیمیتر و پرسابقهترند و اگر این مذهبها به وجود نمیآمدند، مردم همچنان مسلمان بودند.»
پرسیدم: «مذهب شیعه از کی به وجود آمد؟»
- از زمان پیامبر؟ ص؟، و با خواست خود آن حضرت.
سیّدعلی
مادرش گفت: «این دستمزد گلیمهایی است که دخترم بافته. حلال و پاک است.»
سیّدعلی
بزرگی گفته: در بزرگواری یک مرد همین بس که عیبهایش را بشود شمرد.
فاطمه
قدرت و مقام، شیرین است. وقتی انسان مزهاش را چشید و به آن عادت کرد، نمیتواند رهایش کند.»
mary
- کسانی که ثروت و قدرت ندارند، خیال میکنند اگر این دو را داشته باشند، به هر چیزی میتوانند دست پیدا کنند. اشتباه میکنند. نمونهاش عشق است. گاهی یک دختر و پسر فقیر عاشق هم میشوند و با هم عروسی میکنند و عمری را به خوشی میگذرانند که پادشاهان و شاهزادگان از این سعادت، بیبهرهاند.
mary
کسی نمیتواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشتهای؛ به همین شکل به دنیا آمدهای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.
مهر پاییزی
برای من تجربۀ تازهای است، اما میدانم عشق، بدون آن که اجازۀ ورود بگیرد، هجوم میآورد. هر چه هست، هیجانانگیز است. احساس خوبی دارم!
Arefeh
تشرف ابوراجح به محضر امام زمان (عج)
یا زهرا
همان بهتر که همیشه به خدا توکل کنیم و به او امید داشته باشیم.
یا زهرا
زندگی به من یاد داده که صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبتها و رنجها را مداوا میکند.
یا زهرا
اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را میتوانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمیتواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشتهای؛ به همین شکل به دنیا آمدهای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.
یا زهرا
امیدوارم در آن لحظه که میمیرم و از این بدن فاصله میگیرم، زیباتر از آن باشم که تو حالا میبینی! این بدن پیر میشود؛ از ریخت میافتد و عاقبت خواهد پوسید و خاک خواهد شد. به جای آنکه عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک بار هم که شده چشمِ دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی. اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را میتوانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمیتواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشتهای؛ به همین شکل به دنیا آمدهای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
najme.a.r
گفتم: «خوب است که آدم بااحساسی هستی، ولی افسوس که نتوانستی زیبایی روح و روان ابوراجح را ببینی! امیدوارم در آن لحظه که میمیرم و از این بدن فاصله میگیرم، زیباتر از آن باشم که تو حالا میبینی! این بدن پیر میشود؛ از ریخت میافتد و عاقبت خواهد پوسید و خاک خواهد شد. به جای آنکه عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک بار هم که شده چشمِ دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی. اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را میتوانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمیتواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشتهای؛ به همین شکل به دنیا آمدهای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
سندی رفت روی چهارپایهاش نشست و گفت: «حرف دلنشینی بود. امیدوارکننده است. باید بیشتر به آن فکر کنم. اگر میخواهی بروی، جلویت را نمیگیرم.»
وارد دارالحکومه شد
mahjoob
نمیدانم چه شد که به یاد «او» افتادم. همان که اسماعیل هرقلی را شفا داده بود و ابوراجح و شیعیان به او عشق میورزیدند. خطاب به او گفتم: «اگر آنطور که شیعیان اعتقاد دارند، تو زندهای و صدایم را میشنوی، از خدا بخواه کمکم کند!»
دوباره گرمیِ عزم و اراده، در رگهایم به حرکت درآمد.
mahjoob
به طرف دارالحکومه که میرفتم، در پوست خودم نمیگنجیدم. دلم میخواست روزهایی که بین من و جمعه، فاصله انداخته بودند، هر چه زودتر بگذرند و مرا با جمعه تنها بگذارند.
mahjoob
زندگی به من یاد داده که صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبتها و رنجها را مداوا میکند.
caffeingraphic
باور کنید که عشق، گاهی ناخواسته به خانۀ دل پا میگذارد. دو نگاه به هم گره میخورد و آنچه نباید بشود، میشود.
caffeingraphic
چرا من نمیتوانم با دختری شیعه ازدواج کنم؟ مگر همۀ ما مسلمان نیستیم؟ چرا مسلمانی نمیتواند با مسلمانی ازدواج کند؟ شما حتی یک بار هم نپرسیدید او کیست. شاید بشود کاری کرد.
با مهربانی گفت: «زن و شوهر باید با هم تفاهم و همسویی داشته باشند. از نظر اعتقادی و مذهبی باید مثل هم باشند تا در انجام احکام و عبادات، بینشان جدایی نیفتد. اختلاف در باورها و کارها، بین زن و شوهر فاصله و کدورت ایجاد میکند و روی تربیت فرزندانشان تأثیر بدی میگذارد. ممکن است شوهر بر همسرش سخت بگیرد تا مذهب خود را تغییر دهد. از طرفی، فرض میکنیم که تو موفق شوی با دختری شیعه ازدواج کنی. آن موقع، به احتمال زیاد، اقوام تو و خویشان همسرت، شما را طرد میکنند. به همین دلیل ازدواج تو را با دختری شیعه به صلاح هیچکدام از شما نمیدانم.»
R.mohammadi
اگر عصای موسی را داشتم، میانداختم اژدها شود تا اگر سحری در کار است، تو را ببلعد.
- من خودم عصای آن حضرت هستم؛ نشانهای روشن و غیرقابل تردید که همۀ پندارهای باطل و فاسد را میبلعد.
masomeh malekpor
حجم
۱۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
حجم
۱۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۷۰%
تومان