بریده‌هایی از کتاب رویای نیمه‌شب

وضعیت تو از وضعیت اسماعیل بدتر است و هیچ طبیبی نمی‌تواند کاری کند. خوب است از امام‌زمانت بخواهی به تو کمک کند و از مرگ نجاتت دهد

«این ابوراجح فقط دو عیب دارد و بزرگی گفته: ‌در بزرگواری یک مرد همین بس که عیب‌هایش را بشود شمرد.»

آفریدگارِ هستی را که باور کردی، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او برمی‌آید.»

تو امروز دل امام‌زمان را شاد کرده‌ای. امیدوارم با دعا و عنایت آن‌ حضرت، تو نیز به مقصودت برسی و کامیاب شوی!»

- اگر دقت کرده باشی، می‌بینی که شفای اسماعیل‌ هرقلی، مساله‌ای شخصی و خصوصی نیست. بسیاری از مردم با دیدن آن معجزه، به پیروان امام‌زمان پیوستند و برای شیعیان هم قوّت‌ قلبی شد که فکر نکنند امامشان آن‌ها را فراموش کرده.

آن‌ حضرت را به خورشید پشت ابر، تشبیه کرده‌اند. گاهی خورشید را نمی‌بینیم، اما روشنایی و گرمای آن، هم‌چنان سبب ادامۀ زندگی موجودات روی زمین است. در مورد نجات شیعیان در بند، ممکن است آن امام مهربان به ‌طور نامحسوس، مقدمه‌چینی کرده باشند.

ناامید نباش و به خدای مهربان توکل کن!

وقتی فکر و خیالم پس از جست‌وجوی کوره‌راهی، باز به بن‌بستی صخره‌مانند برمی‌خوردند، خود را روی بالش می‌انداختم و به خواب التماس می‌کردم بیاید و مرا با خود به سرزمین رؤیاها ببرد. در آن شب‌ها، خواب، خرگوشی گریزپا بود که هر چه سر در پی‌اش می‌گذاشتم، بیشتر از من می‌گریخت.

پیامبر (ص) در جای دیگری فرموده‌اند: ‌ «بدانید که مثال اهل‌بیت من در میان شما، مثال کشتی نوح است. کسی که بر آن سوار شود، نجات می‌یابد و کسی که از آن دوری کند، غرق خواهد شد.»

همان بهتر که همیشه به خدا توکل کنیم و به او امید داشته باشیم.

کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.

اما می‌دانم عشق، بدون آن‌ که اجازۀ ورود ‌بگیرد، هجوم می‌آورد.

«خوب است که آدم بااحساسی هستی، ولی افسوس که نتوانستی زیبایی روح و روان ابوراجح را ببینی! امیدوارم در آن لحظه که می‌میرم و از این بدن فاصله می‌گیرم، زیباتر از آن باشم که تو حالا می‌بینی! این بدن پیر می‌شود؛ از ریخت می‌افتد و عاقبت خواهد پوسید و خاک خواهد شد. به جای آن‌که عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک ‌بار هم که شده چشمِ دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی. اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را می‌توانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»

پیامبر (ص) مسلمانان را به پیروی از اهل‌بیت خود دعوت کرد و فرمود: ‌ «من در میان شما دو چیز گران‌بها می‌گذارم: کتاب‌خدا و اهل‌بیتم. این دو از هم جدا نخواهند شد تا آن‌ که کنار حوض کوثر به من بپیوندند.» ما شیعیان از پیامبر (ص) و اهل‌بیت او پیروی می‌کنیم.

داشتم از روزنۀ امید و ساحل زندگی، فاصله می‌گرفتم. فریاد زدم: «خدایا، کمکم کن!»

در بزرگواری یک مرد همین بس که عیب‌هایش را بشود شمرد.»

دینارها برای من فقط یادگار بودند. برای او می‌توانستند شروع یک زندگی دوباره باشند.

دلم می‌خواست روزهایی که بین من و جمعه، فاصله انداخته بودند، هر چه زودتر بگذرند و مرا با جمعه تنها بگذارند.

برای همین، آن‌ حضرت را به خورشید پشت ابر، تشبیه کرده‌اند. گاهی خورشید را نمی‌بینیم، اما روشنایی و گرمای آن، هم‌چنان سبب ادامۀ زندگی موجودات روی زمین است

پیامبر (ص) در جای دیگری فرموده‌اند: ‌ «بدانید که مثال اهل‌بیت من در میان شما، مثال کشتی نوح است. کسی که بر آن سوار شود، نجات می‌یابد و کسی که از آن دوری کند، غرق خواهد شد.»