بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رویای نیمه‌شب | صفحه ۵۲ | طاقچه
کتاب رویای نیمه‌شب اثر مظفر  سالاری

بریده‌هایی از کتاب رویای نیمه‌شب

نویسنده:مظفر سالاری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۳۳۷ رأی
۴٫۴
(۲۳۳۷)
چرا من نمی‌توانم با دختری شیعه ازدواج کنم؟ مگر همۀ ما مسلمان نیستیم؟ چرا مسلمانی نمی‌تواند با مسلمانی ازدواج کند؟ شما حتی یک بار هم نپرسیدید او کیست. شاید بشود کاری کرد. با مهربانی گفت: «زن و شوهر باید با هم تفاهم و هم‌سویی داشته باشند. از نظر اعتقادی و مذهبی باید مثل هم باشند تا در انجام احکام و عبادات، بین‌شان جدایی نیفتد. اختلاف در باورها و کارها، بین زن و شوهر فاصله و کدورت ایجاد می‌کند و روی تربیت فرزندان‌شان تأثیر بدی می‌گذارد. ممکن است شوهر بر همسرش سخت بگیرد تا مذهب خود را تغییر دهد. از طرفی، فرض می‌کنیم که تو موفق شوی با دختری شیعه ازدواج کنی. آن موقع، به احتمال زیاد، اقوام تو و خویشان همسرت، شما را طرد می‌کنند. به همین دلیل ازدواج تو را با دختری شیعه به صلاح هیچ‌کدام از شما نمی‌دانم.»
R.mohammadi
اگر عصای موسی را داشتم، می‌انداختم اژدها شود تا اگر سحری در کار است، تو را ببلعد. - من خودم عصای آن ‌حضرت هستم؛ نشانه‌ای روشن و غیرقابل تردید که همۀ پندارهای باطل و فاسد را می‌بلعد.
masomeh malekpor
اگر تمام ثروتم را نزدش امانت بگذارم، اطمینان دارم سر سوزنی در آن خیانت نمی‌کند. اهل عبادت و مطالعه است. خوش‌اخلاق و خوش‌صحبت است. همیشه برای کمک آماده است؛ اما افسوس همان طور که گفتی، بهره‌ای از زیبایی ندارد و پیرو مذهبی دیگر است. هرچه باشد شیعه شیعه است و سنی سنی.
علیرضا شعبان زاده
روز سختی را پشت سر گذاشتیم. خدا می‌داند چه روزی را پیش رو داریم. پدربزرگ برخاست و گفت: «روز سختی را با سربلندی، پشت سر گذاشتی. سعی کن بخوابی. امیدوارم فردا را هم با سربلندی پشت سر بگذاری! زندگی به من یاد داده که صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت‌ها و رنج‌ها را مداوا می‌کند.
takhtary
حاکم گفت: «وقتم را تلف کردید. همگی مرخصید.» مادر قنواء از پشت پرده بیرون آمد و به حاکم گفت: «هر وقت دیدی غریبه‌ای خود را دل‌سوزتر از خویشانت نشان می‌دهد، جا دارد تردید کنی. شنیدن حرف‌های دخترت چه ضرری دارد که بی‌توجهی می‌کنی؟»
takhtary
چرا امام‌زمان شما، شیعیانی را که در سیاه‌چال مرجان‌صغیر گرفتارند، نجات نمی‌دهد؟ انگار جواب را از پیش آماده داشت. بی‌درنگ گفت: «قرار نیست ایشان در هر کاری، دخالت مستقیم داشته باشند. ارادۀ خداوند این است که مردم شرایط خود را تغییر دهند و برای بهبود اوضاع زندگی‌شان بکوشند. اگر غیر از این باشد، همه دست روی دست می‌گذارند و در انتظار کمک‌های مستقیم آن ‌حضرت می‌نشینند.»
takhtary
مگر نمی‌دانی که حضرت نوح حدود هزار سال عمر کرد و حضرت خضر و عیسی هنوز زنده‌اند؟ شاید آن پیرمردِ همراه امام، همان خضر بوده. آیا در توان خداوند نیست که به انسانی چنین عمر بلندی بدهد و او را جوان نگه دارد؟ مگر در بهشت، همه برای همیشه، جوان و سالم نمی‌مانند؟
takhtary
ابوراجح مردی آگاه و اهل مطالعه بود. در اوقات فراغتش کتاب می‌خواند و یادداشت برمی‌داشت. ریحانه در خانۀ او تربیت شده بود. لابد او هم مانند پدرش به مذهب‌شان علاقه‌مند بود.
takhtary
اگر پدربزرگ هم راضی می‌شد، ابوراجح هرگز اجازه نمی‌داد. او و دخترش شیعه بودند و من و پدربزرگم، سنی و نمی‌دانستم چه چیزی بین ما که مسلمان بودیم فاصله انداخته بود.
takhtary
به یاد حرف پدربزرگ افتادم که می‌گفت: «حیف که ابوراجح شیعه است، وگرنه دخترش را برایت خواستگاری می‌کردم.» نمی‌دانم چه چیزی بین ما و شیعیان فاصله ایجاد می‌کرد. آن‌ها هم مثل ما نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند، قرآن می‌خواندند و به حج می‌رفتند.
takhtary

حجم

۱۸۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

حجم

۱۸۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان