بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رویای نیمه‌شب | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رویای نیمه‌شب

بریده‌هایی از کتاب رویای نیمه‌شب

نویسنده:مظفر سالاری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۵۴۵ رأی
۴٫۴
(۲۵۴۵)
«حالا که شما را دیده‌ام، رهایتان نمی‌کنم.»
امیر رضایی
پیامبر (ص) در جای دیگری فرموده‌اند: ‌ «بدانید که مثال اهل‌بیت من در میان شما، مثال کشتی نوح است. کسی که بر آن سوار شود، نجات می‌یابد و کسی که از آن دوری کند، غرق خواهد شد.»
sama
زندگی به من یاد داده که صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت‌ها و رنج‌ها را مداوا می‌کند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
گاهی فرار یا سکوت، دست کمی‌ از خیانت یا جنایت ندارد.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
قدرت و مقام، شیرین است. وقتی انسان مزه‌اش را چشید و به آن عادت کرد، نمی‌تواند رهایش کند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
عشق این‌طوری است. چشم آدم را از دیدن عیب‌های معشوق، کور می‌کند و خوبی‌هایش را هزار برابر جلوه می‌دهد.
نرگس امیری
گاهی ناخواسته به خانۀ دل پا می‌گذارد. دو نگاه به هم گره می‌خورد و آنچه نباید بشود، می‌شود
نرگس امیری
زندگی، آسمان و زمین هم آن‌قدر عجیبند که گاهی شبیه یک خواب شیرین به نظر می‌آیند.
نرگس امیری
صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت‌ها و رنج‌ها را مداوا می‌کند.
🌱ehsan
آهسته به من گفت: «چرا برگشتی؟ واقعاً ابلهی!» با لبخند گفتم: «یا همه می‌میریم یا همه نجات پیدا می‌کنیم. گاهی فرار یا سکوت، دست کمی‌ از خیانت یا جنایت ندارد.»
Rezaf20
به جای آن‌که عمری را در آرزوی ظاهری زیبا بگذرانی، بهتر است برای یک ‌بار هم که شده چشمِ دلت را باز کنی و به روح و روانت نگاهی بیندازی. اگر این بدن چندان قابل تغییر نیست، در عوض، روح و روانت را می‌توانی با کارهای شایسته، صفا بدهی و زیبا کنی. کسی نمی‌تواند تو را سرزنش کند که چرا از زیبایی ظاهری، سهمی نداشته‌ای؛ به همین شکل به دنیا آمده‌ای، ولی زیبایی باطنی، در اختیار خودت است. اگر به فکر آن نباشی، قابل سرزنش خواهی بود.»
Rezaf20
پیامبر (ص) در جای دیگری فرموده‌اند: ‌ «بدانید که مثال اهل‌بیت من در میان شما، مثال کشتی نوح است. کسی که بر آن سوار شود، نجات می‌یابد و کسی که از آن دوری کند، غرق خواهد شد.»
maryam1375
مردی از علی‌بن‌ابی‌طالب خواست که حضرت ‌مهدی را توصیف کند. ایشان فرمود: ‌ «او در اخلاق، آفرینش و زیبایی، شبیه‌ترین مردم به رسول خداست.» تمام خوبی‌ها و زیبایی‌ها در آن‌ حضرت جمع است.»
امید زندگی
دارالحکومه به همان زودی برایم کسالت‌آور شده بود. از بیکاری و ولنگاری بدم می‌آمد. آن‌جا بوی دسیسه و قدرت‌طلبی می‌داد. انسان چطور می‌توانست با بی‌تفاوتی، در جایی به زندگیِ راحت خود مشغول باشد که در کنارش، ده‌ها نفر بی‌گناه در سیاه‌چال، بدترین لحظه‌ها را می‌گذراندند و هیچ امیدی به ادامۀ حیات خود نداشتند!
neshat
صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبت‌ها و رنج‌ها را مداوا می‌کند
Avina
می‌خواستم از معمای عشق سر درآورم. چه اتفاقی می‌افتاد که یک نگاه یا یک لبخند می‌توانست قلابی شود و انسانی آزاد را به دام اندازد؟
farzane
می‌خواستم بخندم. می‌خواستم گریه کنم و اشک بریزم. می‌خواستم بدوم تا همه، هراسان، خود را کنار بکشند. می‌خواستم در انباریِ تنگ و تاریک ِمغازه‌ای پنهان شوم یا به پشت‌بام بازار بروم و فریاد بکشم.
farzane
پدربزرگم می‌گوید: «بله، ماجرای عجیبی بود، اما باید باورش کرد. زندگی، آسمان و زمین هم آن‌قدر عجیبند که گاهی شبیه یک خواب شیرین به نظر می‌آیند. آفریدگارِ هستی را که باور کردی، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او برمی‌آید.»
farzane
آفریدگارِ هستی را که باور کردی، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او برمی‌آید.
ونوشه
همیشه به خدا توکل کنیم و به او امید داشته باشیم.
سیّدعلی

حجم

۱۸۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

حجم

۱۸۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان