علی به باران میماند، بر مؤمن و کافر بیمضایقه میبارد.
feri
مردمی که به سوی آفتاب، کلوخ پرتاب میکنند، لایق ظلمتاند.
علی دائمی
حسنجان! این هنوز ابتدای مصیبت است، رود مصیبت از بستر حیات تو عبور میکند.
مظلومیت جامهای است که پس از پدر قاعدهٔ تن تو میشود. تو مظلوم مضاعف تاریخ میشوی که مظلومیتت نیز در پردهٔ استتار میماند.
علی دائمی
از علی خواستی - مظلومانه و متواضعانه - که تو را شبانه دفن کند و مقبرهات را از چشم همگان مخفی بدارد.
میخواستی به دشمنانت بگویی دود این آتش ظلمی که شما برافروختهاید نه فقط به چشم شما که به چشم تاریخ میرود و انسانیت، تا روز حشر از مزار دُردانهٔ خدا، محروم میماند. چه سند مظلومیت جاودانهای! و چه انتقام کریمانهای!
zei.n0w
از او بپرسید، فرشتگانی که در اشکهای آن هنگام علی به تبرک غسل میکردند، بال و پرشان نسوخت؟
نوکر آسید مهدی
در لحظهای که هارون در کار مشایعت موسی به طوری جاودانه بود، مردم در سقیفهٔ سامری آخرت میفروختند بیآنکه حتی به عوض دنیا بگیرند.
علی دائمی
گفتم: «خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه کوثر من است، من از فاطمه بوی بهشت میشنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضای من در گرو رضای فاطمه است، رضای خدا در گرو رضای فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضای فاطمه بهشت خدا.»
zei.n0w
علی به باران میماند، بر مؤمن و کافر بیمضایقه میبارد
نوکر آسید مهدی
بدانید که آنچه میکنید در محضر و منظر خداست.
kosar
وقتی آتش از در خانه خدا بالا رفت، عمر، آتشبیار معرکهٔ ابوبکر، آنچنان به در حریم نبوت لگد زد که فریاد تو از میان در و دیوار به آسمان رفت.
مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداری مده.
عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست!
الف. میم