بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

بریده‌هایی از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

انتشارات:نشر وزرا
امتیاز:
۳.۵از ۴۳ رأی
۳٫۵
(۴۳)
ای زِ گندمزارها سرشار تر ای ز زرین شاخه‌ها پر بارتر
Pariya
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا
منکسر
لیک در آینه می‌بینم که، وای سایه‌ای هم زِ آنچه بودم نیستم
sepideh ei
بر اضطراب و وحشت من خندد تک ضربه‌های ساعت دیواری
sepideh ei
تنهایی و غم بی کسی عمق جان او را تسخیر کرده و او در شعرهایش آنها را منعکس می‌ساخت. ... من سردم است و می‌دانم
sepideh ei
نگاه کن که در اینجا چگونه جان آن کسی که با کلام سخن گفت و با نگاه نواخت و نوازش از رمیدن آرمید به تیرهای توهّم مصلوب گشته است. وجای پنج شاخه‌ی انگشتهای تو که مثل پنج حرف حقیقت بودند چگونه روی گونه او مانده ست.
مهران کاسب‌وطن
از سیاهی چرا هراسیدن شب پر از قطره‌های الماس است آنچه از شب بجای می‌ماند عطر خواب آور گل یاس است
کاربر ۲۳۲۱۹۷۱
آن کس که مرا نشاط و مستی داد آن کس که مرا امید و شادی بود هرجاکه نشست بی تأمل گفت: «او یک زن ساده لوح عادی بود»
saaadi_h
آه، اگر راهی به دریائیم بود ازفرو ریختن چه پروائیم بود گر به مردابی ز جریان ماند آب از سکون خویش نقصان یابد آب جانش اقلیم تباهی‌ها شود ژرفنایش گور ماهی‌ها شود
باران
و باختیم، رنگ ترا باختیم،‌ای هفت سالگی. بعد از تو ما به هم خیانت کردیم بعد از تو ما تمام یادگاری‌ها را با تکه‌های سرب، و با قطره‌های منفجر شده‌ی خون از گیجگاه‌های گچ گرفته‌ی دیوارهای کوچه زدودیم.
িមተєကє .నមժមተ
گوش کن وزش ظلمت را می‌شنوی؟ من غریبانه به این خوشبختی می‌نگرم من به نومیدی خود معتادم
িមተєကє .నមժមተ
آن داغ ننگ خورده که می‌خندید بر طعنه‌های بیهده، من بودم گفتم، که بانگ هستی خود باشم اما دریغ و درد که «زن» بودم
িមተєကє .నមժមተ
گمشده در غبار شوم زوال ره تاریک مرگ می‌سپرم
⚽️ kaka ⚽️
دانی از زندگی چه می‌خواهم من تو باشم... تو... پای تا سر تو زندگی که هزار باره بود بار دیگر تو... بار دیگر تو
Ahmad
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست
Ahmad
«یکی از خوشبختی‌های من این است که نه زیاد خود را در ادبیات کلاسیک خودمان غرق کرده‌ام و نه خیلی زیاد مجذوب ادبیات فرنگی شده ام. من دنبال چیزی در درون خودم و در دنیای اطراف خودم هستم... در یک دوره مشخص که از لحاظ زندگی اجتماعی و فکری و آهنگ این زندگی، خصوصیات خودش را دارد، راز کار در این است که این خصوصیات را درک کنیم و بخواهیم این خصوصیات را وارد شعر کنیم» .
Ahmad
شعر برای من مثل دوستی است که وقتی به او می‌رسم می‌توانم راحت با او درد و دل کنم. یک جفتی است که کاملم می‌کند... بعضی‌ها کمبودهای خودشان را در زندگی با پناه بردن به آدم‌های دیگر جبران می‌کنند، اما هیچ وقت جبران نمی‌شود. اگر جبران می‌شد آیا همین رابطه خودش بزرگترین شعر دنیا و هستی نبود؟»
Ahmad
«هر کسی وجودش به یک شکلی معنی پیدا می‌کند، یک شاعر هم معنی وجودش این است که بنشیند و شعر بنوسید. اگر ننویسد، زندگی نکرده است. آقای همینگوی خودش را می‌کشد، چرا؟ برای اینکه می‌بیند دیگر نمی‌تواند ایده خود را روی کاغذ بیاورد. برای خودش لااقل تمام شد. آدم باید به یک ترتیبی وجود خودش را برای خودش لااقل ثبت بکند. یک شاعر به وسیله نوشتن شعر وجودش به خودش ثابت می‌شود. شعر به بودنش و هستی‌اش معنی می‌دهد. معنی زندگی برای یک آدم چنین است و هیچ نمی‌شود گفت چرا این طور می‌شود» .
Ahmad
«من پناه بردن به اتاق در بسته و نگاه کردن به درون را در چنین شرایطی قبول ندارم. من نمی‌توانم وقتی می‌خواهم از کوچه‌ای حرف بزنم که پر از بوی ادرار است، لیست عطرها را جلویم بگذارم و معطرین شان را برای توصیف این بو انتخاب کنم. این حقه بازی است.»
Ahmad
«به یک چیز دیگر هم معتقدم و آن «شاعر بودن» در تمام زندگی است! شاعر بودن یعنی انسان بودن، بعضی‌ها را می‌شناسم که رفتار روزانه شان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر می‌گویند شاعر هستند. بعد تمام می‌شود. دو مرتبه می‌شوند یک آدم حریص، شکموی، ظالم، تنگ فکر، بدبخت، حسود، حقیر، خوب، من حرف‌های این آدم‌ها را هم قبول ندارم. من به زندگی بیشتر اهمیت می‌دهم و وقتی این آقایان مشت هایشان را گره می‌کنند و فریاد راه می‌اندازند یعنی در شعرها و مقاله هایشان، من نفرتم می‌گیرد و باورم نمی‌شود که راست می‌گویند. می‌گویم نکند فقط برای یک بشقاب پلو است که دارند داد می‌زنند! فکر می‌کنم کسی که کار هنری می‌کند باید اول خودش را بسازد و کامل کند. بعد از خودش بیرون بیاید و به خودش مثل یک واحد از هستی و وجود نگاه کند تا بتواند به تمام دریافت ها، فکرها و حس هایش یک حالت عمومیت ببخشد
Ahmad

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان