بریدههایی از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد
۳٫۵
(۴۳)
از بیم و امید عشق رنجورم
آرامش جاودانه میخواهم
sepideh ei
دیده بربند، که این دیو سیاه
خون به کف، خنده به لب آمده است
sepideh ei
می روم، خنده به لب، خونین دل
می روم از دل من دست بردار
ای امید عبث بی حاصل
sepideh ei
آن ماه دیده است که من نرم کردهام
با جادوی محبت خود قلب سنگ او
آن ماه دیده است که لرزیده اشک شوق
درآن دو چشم وحشی و بیگانه رنگ او
sepideh ei
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
sepideh ei
«... اگر «عشق» عشق باشد، زمان حرف احمقانه ایست.»
sepideh ei
«... چه دنیای عجیبی است، من اصلاً کاری به کار هیچ کس ندارم، و همین بی آزار بودن من و با خودم بودن من باعث میشود که همه دربارهام کنجکاو بشوند. نمیدانم چطور باید با مردم برخورد کرد. من آدم کم رویی هستنم. برایم خیلی مشکل است که سر صحبت را با دیگران باز کنم، بخصوص که این دیگران اصلاً برایم جالب نباشند، بگذریم.»
sepideh ei
«شعر برای من مثل پنجرهای است که هر وقت به طرفش میروم خود به خود باز میشود. من آنجا مینشینم، نگاه میکنم، آواز میخوانم، داد میزنم، گریه میکنم، با عکس درختها قاطی میشوم و میدانم که آن طرف پنجره یک فضا هست و یک نفر میشنود، یک نفر که ممکن است ۲۰۰ سال بعد باشد یا ۳۰ سال قبل وجود داشته- فرق نمیکند- شعر وسیلهای است برای ارتباط با هستی، با «وجود» به معنی وسیعش. خوبیش این است که آدم وقتی شعر میگوید میتواند بگوید: من هم هستم، یا من هم بودم. در غیر این صورت چطور میشود گفت که: من هم هستم یا من هم بودم. من در شعر خودم چیزی را جستجو نمیکنم بلکه در شعر خودم تازه «خودم» را پیدا میکنم»
sepideh ei
کار گورکنها تمام شده. حالا دارند آجر و گچ توی گور میچینند. فروغ هنوز زیر طاقه شال ترمه در انتظار گور است. برآمدگی دستهایش را از شال میشود تشخیص داد... صدای گورکنها بلند میشود. بعد صدای صلوات و بعد حمل جسد به طرف گور.
باران چند لحظه قطع میشود، آن قدر که طاقه شال ترمه را از روی جسد بردارند. پس از آن برف، برفی پاک و سپید از آسمان فرو میریزد سپیدتر از کفن او، او را که سپید پوشیده است آرام در گور مینهند. زمین را و گورش را رنگ سپید برف پوشانده است.»
sepideh ei
«من در مورد کار خودم قاضی ظالمی هستم.... وقتی به کتاب «تولدی دیگر» نگاه میکنم متأسف میشوم. حاصل چهار سال زندگی![ ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ ]خیلی کم است. من ترازو دست نگرفتهام و شعرهایم را وزن نمیکنم. اما از خودم انتظار بیشتری داشتم و دارم. شب که میخواهم بخوابم از خودم میپرسم: امروز چه کردی؟ میخواهم بگویم عیب کار من در این است که میتوانست خیلی بهتر باشد و خیلی سریع تر رشد کند، اما من به عوض اینکه کمکش کرده باشم جلوش را گرفته ام. با تنبلی و هرز رفتن، با شانه بالا انداختن و نومیدیهای خیلی فیلسوفانه مسخره، و دلسردیهایی که حاصل تنگ فکری و توقعات احمقانه از زندگی داشتن است. عیب کار من در این است که هنوز همه آنچه را که میخواهم بگویم نمیتوانم بگویم. من تنبل هستم. خیلی تنبل هستم، همیشه از جنبههای مثبت وجود خودم فرار میکنم و خودم را میسپارم به دست جنبههای منفی آن.»
sepideh ei
شهری است در کناره آن شط و قلب من
آنجا اسیر پنجه یک مرد پر غرور
sepideh ei
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانههای باغهای تخیّل
به داسهای واژگون شدهی بیکار
و دانههای زندانی
نگاه کن که چه برفی میبارد...
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد
و سال دیگر، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره
و در تنش فوران میکنند
فوارههای سبز ساقههای سبکبار
شکوفه خواهد دادای یار،ای یگانه ترین یار
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...
amir
از سیاهی چرا هراسیدن
شب پر از قطرههای الماس است
آنچه از شب بجای میماند
عطر خواب آور گل یاس است
کاربر ۲۳۲۱۹۷۱
از سیاهی چرا هراسیدن
شب پر از قطرههای الماس است
آنچه از شب بجای میماند
عطر خواب آور گل یاس است
کاربر ۲۳۲۱۹۷۱
از سیاهی چرا هراسیدن
شب پر از قطرههای الماس است
آنچه از شب بجای میماند
عطر خواب آور گل یاس است
کاربر ۲۳۲۱۹۷۱
«اما دیگر از دلایلی که میتوانستم در مورد فروغ چیزی بنویسم، شخصیت والای اوست. امیدوارم که در آینده کسی به شیوه آکادمیک زندگی فروغ را بنویسد. او شاعری به تمام معنا انسان بود. انسانی بزرگ که نه تنها از انسانیت او تجلیلی نشده است بلکه ذهن زودباور جامعه هر گونه اراجیفی را در مورد او حقیقت پنداشته و یا به هر حال تحمل کرده است. او که از برادرش از بابت ننوشتن جواب نامه، عذرخواهی میکند و میگوید که در نامه نگاری کاهلم با «نورمحمد» که در جذام خانه مشهد است مرتباً مکاتبه دارد و «حسین» پسر او را نزد خود میآورد و مثل فرزند خودش بزرگ میکند.» (
Sara Amiripour
حجم
۱۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه
حجم
۱۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان