بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد اثر نرگس  علی مردانی

بریده‌هایی از کتاب مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

انتشارات:نشر وزرا
امتیاز:
۳.۶از ۴۲ رأی
۳٫۶
(۴۲)
شب تیره و ره دراز و من حیران فانوس گرفته او به راه من بی شعلۀ بی شکیب فانوسش وحشت زده می‌دود نگاه من برما چه گذشت؟ کس چه می‌داند من اوشدم.... او خروش دریاها من بوته وحشی نیازی گرم او زمزمه نسیم صحراها من تشنه، همچون علفی ز شوق روئیدم تا عطر شکوفه‌های لرزان را در جام شب شکفته نوشیدم
سیّد جواد
تو که مرا به پرده‌ها کشیده ای چگونه ره نبرده‌ای به راز من؟ گذشتم از تن تو زآنکه در جهان تنی نبود مقصد نیاز من اگر بسویت این چنین دویده ام به عشق عاشقم نه بر وصال تو به ظلمت شبان بی فروغ من خیال عشق خوشتر از خیال تو گذشته رفت وآن فسانه کهنه شد تن تو ماند و عشق بی زوال او!
سیّد جواد
نگه دگر بسوی من چه می‌کنی؟ چو در بر رقیب من نشسته ای به حیرتم که بعد از آن فریبها تو هم پی فریب من نشسته ای
سیّد جواد
دانی از زندگی چه می‌خواهم من تو باشم... تو... پای تا سر تو زندگی که هزار باره بود بار دیگر تو... بار دیگر تو
سیّد جواد
از منست این غم که بر جان منست دیگر این خود کرده را تدبیر نیست
moon
و زخم‌های من همه از عشق است از عشق، عشق، عشق
باران
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می‌شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می‌شود نگاه کن تمام هستیم خراب می‌شود
⚽️ kaka ⚽️
ای نگاهت لای لائی سِحر بار گاهوار کودکان بیقرار ای نفسهایت نسیم نیم خواب شسته از من لرزه‌های اضطراب خفته در لبخند فرداهای من رفته تا اعماق دنیاهای من ای مرا با شور شعر آمیخته این همه آتش به شعرم ریخته چون تب عشقم چنین افروختی لاجرم شعرم به آتش سوختی
سیّد جواد
عشق دیگر نیست این، این خیرگیست چلچراغی در سکوت و تیره گیست
سیّد جواد
من به یاد آوردم اولین روز بلوغم را که همه اندامم باز میشد در بهتی معصوم تا بیامیزد با آن مبهم، آن گنگ، آن نا معلوم در حباب کوچک روشنائی خود را در خطی لرزان خمیازه کشید.
سیّد جواد

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

حجم

۱۱۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان