بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اگر فریدا بود، چه می کرد؟ | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اگر فریدا بود، چه می کرد؟

بریده‌هایی از کتاب اگر فریدا بود، چه می کرد؟

ویراستار:عطیه طائب
امتیاز:
۲.۹از ۳۶ رأی
۲٫۹
(۳۶)
سرانجام فهمیدم این فریدایی است که ما می‌توانیم - و باید - از او الهام بگیریم:‌ زنی که با وجود نقص‌هایش، کامل بود.
zohreh
او در طول چهل‌وهفت سال عمر کوتاهش، به ما آموخت که جسارت، شجاعت و زیبایی خودمان را - هرطور که هستیم - دوست داشته باشیم.
zohreh
هنرمندی وجود داشت که می‌خواست به چندین نسل از زنان قدرت پذیرش تصویر واقعی خودشان را بدهد و آن هنرمند فریدا کالو بود.
zohreh
تقدیم به تمام زنانی که بی‌دریغ عشق می‌ورزند، جسورانه می‌خندند و بعد از هر بار زمین خوردن، قاطعانه می‌ایستند.
zohreh
نقاشی‌های فریدا در ابتدا نوعی خودنگری و رهایی بودند.
شراره
هیچ‌چیز مطلق نیست. همه‌چیز تغییر می‌کند، همه‌چیز می‌گذرد، همه‌چیز متحول می‌شود، همه‌چیز به پرواز درمی‌آید و دور می‌شود.
گربه ی سفیدِ گمشده بین کلمات
فریدا به ما می‌آموزد نه‌تنها پذیرش آن دسته از عقایدمان که برخلاف اصول و معیارهاست هیچ اشکالی ندارد، بلکه اهمیت دادن به تفاوت‌هایمان است که باعث خاص بودن ما می‌شود.
گربه ی سفیدِ گمشده بین کلمات
و در پایان، چیزهای زیادی هستند که برای همیشه در ابهام کامل باقی می‌مانند، به‌هرحال من خیلی خوش‌شانسم، چون به این سادگی‌ها نمی‌میرم و همین هم عالی است!
گربه ی سفیدِ گمشده بین کلمات
تقدیم به تمام زنانی که بی‌دریغ عشق می‌ورزند، جسورانه می‌خندند و بعد از هر بار زمین خوردن، قاطعانه می‌ایستند.
Sakine Basiri
دیه‌گو فکر می‌کرد فریدا هنوز می‌جنگد: «با اینکه می‌دانست می‌میرد، حتماً داشت برای زندگی مبارزه می‌کرد، وگرنه چرا مرگ باید در خوابش نفسش را می‌ربود؟»
zohreh
آخرین کلمات فریدا به یکی از معروف‌ترین سخنانش تبدیل شدند؛ کلمات زنی که بیمار و متفکر بود و درعین‌حال پر از حس زندگی. او نوشت: «امیدوارم عزیمت رضایت‌بخش باشد و امیدوارم که هرگز بازنگردم.»
zohreh
«ما در جست‌وجوی آرامش یا صلح هستیم، از آنجا که ما هر لحظه می‌میریم، مرگ را پیش‌بینی می‌کنیم.»
zohreh
فریدا در خاطره‌ای از فوریهٔ ۱۹۵۴ نوشت: «چیزهای زیادی به دست آورده‌ام، قادر به راه رفتن خواهم بود، نقاشی خواهم کشید، دیه‌گو را بیشتر از جانم دوست دارم. ارادهٔ من محکم است، ارادهٔ من محکم باقی خواهد ماند.»
zohreh
هیچ‌چیز مطلق نیست. همه‌چیز تغییر می‌کند، همه‌چیز می‌گذرد، همه‌چیز متحول می‌شود، همه‌چیز به پرواز درمی‌آید و دور می‌شود.
zohreh
«تو داری خودت را می‌کشی، کسانی هستند که دیگر تو را فراموش نمی‌کنند، من غالب شدنشان را پذیرفته‌ام، من به اینجا رسیده‌ام تا آنها زندگی کنند.»
zohreh
من بیمار نیستم، در هم شکسته‌ام، اما تا زمانی که می‌توانم نقاشی بکشم از زنده بودن خوشحالم.
zohreh
تقریباً در هر اثری که درمورد زندگی فریدا کالو خوانده‌ام، یک کلمه بارهاوبارها برای توصیف خصوصیتی که فریدا داشت آورده شده: الگریا. ترجمهٔ مستقیم این واژه از اسپانیایی «لذت و سرخوشی» است، اما برای توصیف داشتن حالتی از شوق زندگی نیز استفاده می‌شود و این اشتیاق همان چیزی است که فریدا کالو علی‌رغم آغاز ناهموار زندگی، ازدواج سخت و سال‌ها بیماری‌اش، همواره از آن بهره‌مند بود.
zohreh
فریدا یازده روز قبل از مرگش، روی یک صندلی چرخ‌دار، با گرفتن بنری با عنوان «برای صلح»، در تظاهراتی علیه مداخلهٔ آمریکا در گواتمالا شرکت می‌کند. او به بیش از ده‌ها هزار نفر در خیابان‌های مکزیکو سیتی می‌پیوندد تا کودتای تحت رهبری سازمان سیا علیه رئیس‌جمهور دموکراتیک گواتمالا، جاکوبو آربنز، را که ایالات متحده به‌عنوان کمونیست شناخته و می‌خواست برکنارش کند، محکوم کند.
zohreh
در گرینگولاندیا، مهم‌ترین چیز برای همه این است که جاه‌طلبی داشته باشید و برای خودتان «کسی» شوید و من واقعاً هیچ علاقه‌ای به اینکه «کسی» شوم ندارم.
zohreh
هیچ‌کس نمی‌توانست به فریدا کالو بگوید که چه تصمیمی بگیرد و این امر برای همهٔ ما صدق می‌کند، برای هرکدام از ما که درگیر پذیرش تمایلاتمان هستیم و احساس معذب بودن می‌کنیم - فارغ از جنسیت و شریک زندگی‌مان.
zohreh

حجم

۴۲۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۴۲۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۳۸,۵۰۰
۳۰%
تومان