بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ویل | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ویل

بریده‌هایی از کتاب ویل

امتیاز:
۳.۷از ۱۴۶ رأی
۳٫۷
(۱۴۶)
تأثیرگذارترین درس‌هایی را که یاد گرفته‌ام به‌رغم میل خودم بوده است. در برابرشان مقاومت کردم، تکذیب‌شان کردم، اما بالاخره سنگینی حقیقت آن‌ها اجتناب‌ناپذیر شد.
Márma
کم‌کم دریافتم که تفاوت میان کاری که ناممکن به‌نظر می‌رسد و کاری که انجام‌پذیر است در نحوهٔ نگرش است.
arman
استراحت به‌اندازهٔ تمرین‌کردن قدرتمند بود. سکوت به‌اندازهٔ سخن‌گفتن قدرتمند بود. رهاکردن به‌اندازهٔ گرفتن قدرتمند بود.
حمیدرضا سلیمانی
کنار هم بایستید، اما نه خیلی نزدیک به هم؛ چراکه ستون‌های معبد نیز جدا از هم ایستاده‌اند.
mafian
سؤال این است که آیا می‌توانیم بی‌قید و شرط به یکدیگر عشق بورزیم یا این‌که دوست‌داشتن‌مان مشروط به این است که طرف مقابل‌مان همان‌طور رفتار کند که ما می‌خواهیم؟
باغبان 🤗🌱
رؤیاها بر پایهٔ انضباط، انضباط بر پایهٔ عادت‌ها و عادت‌ها بر پایهٔ تمرین ساخته می‌شوند. و تمرین در هر لحظه و موقعیت زندگی‌تان اتفاق می‌افتد:
باغبان 🤗🌱
راجع به بابایی چه حرف‌های بدی که نزده بودم و حالا خودم جای او بودم. آیا به‌اندازه‌ای باهوش هستم که برای پسرم ساخت دیواری را رهبری کنم؟ آیا می‌توانم برایش غذا تهیه کنم و همواره چراغ خانه‌ام روشن باشد؟ آیا قدرت مبارزه با کسی را که آمده او را بکشد دارم؟
احسان
تا چند سال، فکر می‌کردم که دلیلش این است که پدرم از باختن نفرت دارد. اما زمانی که شناختم دربارهٔ او بیشتر شد، متوجه شدم که او قصد داشته آخرین خاطرهٔ من از شطرنج بازی‌کردن با پدرم، خاطره‌ای عالی باشد. او می‌خواست ذهن من برای بردن و عادت به بُرد، برنامه‌ریزی شود.
mary
هیچ‌گاه آموزه‌هایم و غریزهٔ مبارزه‌گرانه‌ام را فراموش نکنم. من یک مرد سیاه‌پوست در هالیوود هستم، برای این‌که جایگاهم را حفظ کنم، نباید لغزشی داشته باشم: حتی یک‌بار. من باید همیشه عالی می‌بودم. سال‌ها طول کشید تا من متوجه شوم که جیدا درواقع مونوپولی بازی نمی‌کرد. او قصد داشت تا ما صمیمی شویم، ارتباط‌مان با یکدیگر بیشتر شود و از درکنارهم‌بودن با خانواده لذت ببریم
mary
هدفْ چشم‌اندازی بلندمدت، وسیع‌تر و گسترده‌تر است که منافع دیگران را دربر می‌گیرد؛ چیزی که خارج از خودت است و حاضری برای آن بجنگی. لحظات زیادی در زندگی‌ام وجود داشته‌اند که از روی خواسته‌ام عمل کرده‌ام، ولی کاملاً خودم را قانع کرده‌ام که هدف بوده‌اند.
mary
هدف و خواسته ممکن است شبیه به نظر برسند، ولی خیلی با هم تفاوت دارند. گاهی حتی در مقابل هم قرار می‌گیرند.
mary
رؤیاها بر پایهٔ انضباط، انضباط بر پایهٔ عادت‌ها و عادت‌ها بر پایهٔ تمرین ساخته می‌شوند. و تمرین در هر لحظه و موقعیت زندگی‌تان اتفاق می‌افتد:
mary
هرقدر دلت می‌خواد من رو بزن، ولی هیچ‌وقت نمی‌تونی بهم آسیب بزنی.» هیچ‌وقت آن حرف را فراموش نمی‌کنم. ممکن بود پدرم به جسم مادرم صدمه بزند، اما این مادرم بود که تصمیم می‌گرفت چه چیزی اذیتش کند.
simorgh146
شِری از من می‌خواست که او را برای گرفتن نمره‌های خوب تحت‌فشار بگذارم، اما من سبک‌وسیاق سنتی مدارس را برای موفقیت الزامی نمی‌دانستم. بیشتر نگران تعهد او به تفکر نقّاد بودم. مدرسه را مانعی مقابل خودم می‌دیدم که نمی‌گذاشت با پسرم وقت کافی بگذرانم و به او درس‌هایی را که واقعاً به‌درد می‌خورد یاد بدهم. می‌خواستم او به کل دنیا به چشم یک مدرسه نگاه کند و هر انسانی را مثل یک معلم و هر مکانی را مثل یک کلاس ببیند.
Amin
ما انسان‌ها معمولاً فکر می‌کنیم شخصیت‌های‌مان ثابت و مستحکم است. فکر می‌کنیم علایق، باورها، ملیت‌ها، وابستگی‌های سیاسی و اعتقادات مذهبی، اطوار و اخلاق و خیلی چیزهای دیگرمان در ما ثابت شده‌اند. ولی واقعیت این است که اکثر چیزهایی که فکر می‌کنیم ما را تشکیل می‌دهند، درواقع عادت‌ها و الگوهای کسب‌شده همگی قابل‌تغییر و انعطاف‌پذیرند.
mary
زندگی مثل مدرسه است، اما یک تفاوت عمده با آن دارد: در مدرسه اول درس را یاد می‌گیری و بعد امتحان می‌دهی، اما در زندگی اول امتحان می‌دهی و بعد کارت این است که درس بگیری.
sama1630
وقتی داری بالا می‌ری با همه مهربون باش، چون ممکنه وقتی در حال سقوطی از کنار همون آدم‌ها رد شی.
la lumière
با گذشت هفته‌ها، آجرها بالا می‌رفتند و سوراخ هم کمی کوچک‌تر می‌شد. کم‌کم دریافتم که تفاوت میان کاری که ناممکن به‌نظر می‌رسد و کاری که انجام‌پذیر است در نحوهٔ نگرش است.
کاربر ۱۳۶۲۷۶۴
حرف‌های پدرم به من ثابت شد. وقتی روی دیوار تمرکز می‌کردم، کار انگار ناممکن و تمام‌نشدنی بود، اما وقتی روی یک آجر تمرکز می‌کردم، همه‌چیز آسان می‌شد. می‌دانستم که یک آجر لعنتی را می‌توانم درست سر جایش بگذارم.
کاربر ۱۳۶۲۷۶۴
حرف‌های پدرم به من ثابت شد. وقتی روی دیوار تمرکز می‌کردم، کار انگار ناممکن و تمام‌نشدنی بود، اما وقتی روی یک آجر تمرکز می‌کردم، همه‌چیز آسان می‌شد. می‌دانستم که یک آجر لعنتی را می‌توانم درس
کاربر ۱۳۶۲۷۶۴

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان