بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هر دو در نهایت می میرند | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هر دو در نهایت می میرند

بریده‌هایی از کتاب هر دو در نهایت می میرند

نویسنده:آدام سیلورا
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۰از ۹۴۰ رأی
۴٫۰
(۹۴۰)
گوشی را قطع کردم که کار بی ادبانه‌ای بود، خودم می‌دانم، خوب می‌دانم، اما نمی‌توانستم بگذارم وقتی خودم ممکن است تا یک ساعت یا حتی ده دقیقهٔ دیگر بمیرم، از روز پُراسترسش برایم بگوید.
Sana Del
جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که کشتی‌ها برای آن ساخته شده باشند. جان ای. شِد
Melisa
جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که کشتی‌ها برای آن ساخته شده باشند.
Alma
خیلی پیچیده است، اما نجات پیدا کردن بهم نشون داد که بهتره زنده باشی و بگی کاش مُرده بودم تا اینکه در حال مردن باشی و آرزو کنی کاش تا ابد زنده بمونی.
Oubliée
با چالش بزرگی مواجه شدم، متن سنگ قبرم که نباید بیشتر از هشت کلمه باشد. چگونه می‌توانستم زندگی‌ام را در هشت کلمه خلاصه کنم؟
Oubliée
تو به زندگی‌ات ادامه می‌دی، بدون اینکه فراموششون کنی." "دقیقاً."
Hossein shiravand
زندگی را نباید تنها زندگی کرد
فاطمه
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است.
کاربر ۳۲۶۵۰۲۳
تصور زندگی آینده مطمئناً کافی نیست و باید چیزهای بیشتری وجود داشته باشد. نمی‌توانم همین‌طور بنشینم و برای آینده، رؤیاپردازی کنم. باید خطر کنم و آیندهٔ دلخواهم را بسازم.
Atefe Rajabi
. این اولین باری بود که از زمان گرفتن خبر مرگم، کسی در آغوشم می‌گرفت و دلم نمی‌خواست بگذارم رهایم کند.
کاربر ۴۷۶۲۴۲۱
به نظرم، بیشترین چیزی که دلم برایش تنگ شود فرصت‌های ازدست‌رفته برای واقعاً زندگی کردنِ زندگی‌ام باشد
حنای
"مشکل ما اینه که عمل نمی‌کنیم و فقط عکس‌العمل نشون می‌دیم، مخصوصاً وقتی که می‌فهمیم داره وقتمون تموم می‌شه
HAD!S
هیچ کس برای همیشه به زندگی ادامه نمی‌دهد، اما میراثی که از خودمان به جا می‌گذاریم ما را برای دیگران زنده نگه می‌دارد.
Alireza Ranjbari
خاطرات می‌توانند انسان‌ها را جاودانه کنند تا وقتی کسی باشد که دلش بخواهد آن‌ها را بشنود و تعریف کند.
Alireza Ranjbari
وقتی یک شد، خودم را مجبور می‌کنم از آپارتمانم بزنم بیرون. این خانه هم مأوای من بود و هم زندانم. برای یک بار هم که شده، باید از آن بزنم بیرون و هوای آزاد را حس کنم.
I'm 26
"خیلی کارهای دیگه هست که می‌تونستم انجام بدم. خیلی فشار زیادیه که بخوای همهٔ زندگی‌ات رو توی یه روز جمع کنی."
Raya
سال‌ها از زندگی‌ام را صرف احتیاط برای زنده ماندن کردم تا بلکه زندگی طولانی‌تری داشته باشم و ببینید این روش من را به کجا رسانده است. در خط پایان هستم و هرگز لذت مسابقه دادن را تجربه نکردم.
bookaviz
به نظرم، اصلاً مهم نیست که وقتی می‌میری، با کی باشی... وقتی قاصد مرگ بهت زنگ می‌زنه، دیگه همراهی کسی زنده نگهت نمی‌داره
Márma
مهم نبود کی این اتفاق می‌افتاد، همهٔ ما پایان خودمان را داشتیم. هیچ کس برای همیشه به زندگی ادامه نمی‌دهد، اما میراثی که از خودمان به جا می‌گذاریم ما را برای دیگران زنده نگه می‌دارد.
saba
هیچ کس نمی‌خواهد بمیرد. حتی کسانی که می‌خواهند به بهشت بروند هم حاضر نیستند بمیرند. با این حال، مرگ مقصد مشترک همهٔ ماست. هیچ کس تاکنون نتوانسته از چنگ آن فرار کند و باید هم این‌گونه باشد، چون مرگ به احتمال خیلی زیاد، بهترین ابداع زندگی بشر است. مرگ سفیر تغییر و تحول است. کهنگی را از میان می‌برد و تازگی را جایگزین می‌کند. استیو جابز
bec san

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان