بریدههایی از کتاب هر دو در نهایت می میرند
۴٫۰
(۹۴۱)
هر دو نفری که با هم رابطه دارند ـ چه در مدرسه، چه در شهر، چه در آنور دنیا ـ با هم، سر چیزهای کوچک و بزرگ، مشکل پیدا میکنند، اما آنهایی که به هم نزدیکترند راهی برای حل مشکلاتشان پیدا میکنند.
zahra
بابا میگفت خداحافظی ممکنترین غیرممکن است. چون هیچ وقت دلت نمیخواهد به زبان بیاوریاش، اما احمقانه است که وقتی فرصتش را داری، از آن استفاده نکنی
sima_sun
نجات پیدا کردن بهم نشون داد که بهتره زنده باشی و بگی کاش مُرده بودم تا اینکه در حال مردن باشی و آرزو کنی کاش تا ابد زنده بمونی
sima_sun
باید اعتراف کنم احساس میکنم رفتارم در زمینهٔ اعتماد نکردن به دیگران، کاملاً توجیه شد؛ چون واقعاً آدمها میتوانند بدجنس باشند. پیدا کردن راهی برای یک مکالمه با احترام متقابل، سخت است، چه برسد دیگر به پیدا کردن دوست آخر.
sima_sun
هیچ کس نمیخواهد بمیرد. حتی کسانی که میخواهند به بهشت بروند هم حاضر نیستند بمیرند. با این حال، مرگ مقصد مشترک همهٔ ماست. هیچ کس تاکنون نتوانسته از چنگ آن فرار کند و باید هم اینگونه باشد، چون مرگ به احتمال خیلی زیاد، بهترین ابداع زندگی بشر است. مرگ سفیر تغییر و تحول است. کهنگی را از میان میبرد و تازگی را جایگزین میکند.
|ZaHra|
زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین.
■delibal■
"مشکل ما اینه که عمل نمیکنیم و فقط عکسالعمل نشون میدیم، مخصوصاً وقتی که میفهمیم داره وقتمون تموم میشه."
bec san
اینجا شروع زندگی پنی بود و یک روزی به خودش خواهد آمد و خواهد دید که قاصد مرگ به او زنگ زده و چقدر زندگی و بزرگ شدن، برای مردن، مزخرف است. بله، ما زندگی میکنیم، یا بهتر است بگویم حداقل این فرصت به ما داده میشود تا زندگی کنیم، اما گاهی وقتها، زندگی بهخاطر ترسهایش، سخت و پیچیده میشود.
bec san
اما شاید یه روز زندگی کردن بهتر از یه عمر زنده موندنِ اشتباه باشه."
گل سرخ
این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، ترس واقعی از هرگز زندگی نکردن است.
مارکوس اورلیوس، امپراتور رومی
گل سرخ
دو تا دوست با هم آشنا شدن و زندگی کردن. این داستان واقعی ماست.
خورشیدک
دو تا دوست با هم آشنا شدن و زندگی کردن. این داستان واقعی ماست.
خورشیدک
سالها از زندگیام را صرف احتیاط برای زنده ماندن کردم تا بلکه زندگی طولانیتری داشته باشم و ببینید این روش من را به کجا رسانده است. در خط پایان هستم و هرگز لذت مسابقه دادن را تجربه نکردم.
گل سرخ
کمک کردن به خیریه یا کمک به رد شدن پیرها از خیابان یا نجات دادن حیواناتی که جایی گیر کردند را نباید بهخاطر پاداش انجام داد. ممکن است نتوانم درمان سرطان را پیدا کنم یا معضل گرسنگی در سطح جهان را رفع کنم، اما همین مهربانیهای کوچک میتوانند راه درازی بروند.
گل سرخ
از شرکت کردن در جشنی داخل واگن قطار بدم نمیآید. مسئله ترسی است که از ناامید کردن دیگران و ساختن تصویر یک احمق در ذهن دیگران دارم، ترسی که همیشه بر علاقهام پیروز میشود.
گل سرخ
از پیادهرو رفتیم، دستانداز و دستانداز. روز بدی را برای جا گذاشتن کلاه ایمنیام انتخاب کرده بودم.
کرم کتاب
سعی نکرده بودم روزهایی را که روز آخرم نبود بیمحابا زندگی کنم. تمام آن دیروزها را تلف کردم و حالا، دیگر فردایی برایم نمانده است.
گل سرخ
قبل از آنکه بتوانم به فناپذیریام عادت کنم، خواهم مُرد.
Feri hosseini
گاهی وقتها، حقیقت رازی است که آن را از خودت هم مخفی میکنی، چراکه زندگی با یک دروغ، سادهتر است.
|ZaHra|
خاطرات میتوانند انسانها را جاودانه کنند تا وقتی کسی باشد که دلش بخواهد آنها را بشنود و تعریف کند.
|ZaHra|
حجم
۲۹۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۹۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان