بریدههایی از کتاب مارکس و آزادی
۳٫۸
(۱۴)
آگاهی تعینبخش زندگی نیست، این زندگی است که تعینبخش آگاهی است
کاربر ۳۵۱۳۷۰۵
در هر عصر، اندیشههای طبقهٔ حاکم اندیشههای حاکماند؛ به تعبیر دیگر، طبقهای که نیروی مادی حاکم بر جامعه است همزمان نیروی فکری حاکم بر آن نیز هست.
mj94
گویا بشر با همان سرعتی که بر طبیعت مسلط میشود، بردهٔ دیگر انسانها، یا شرارت خویشتن میگردد. حتی خورشیدِ نابِ علم نیز تنها توان تابیدن بر پسزمینهٔ تاریک جهل را دارد.
I am
انسانها تاریخِ خویش را میسازند، اما نه هر طور که بخواهند؛ آنها تاریخ خود را نه تحت شرایطی که خود انتخاب کرده باشند، بلکه تحت شرایطی میسازند که میراث گذشته است و بهطور مستقیم با آن مواجه میشوند. سنتِ تمام نسلهای مرده کابوسوار بر ذهنِ زندگان سنگینی میکند ...
I am
مارکس مینویسد پول "روسپیِ جهانی است، پااندازِ جهانی انسانها و ملتهاست"
I am
در مقام متفکری تاریخگرا، مارکس میخواهد نهادهای انسانی را از چنگال جاودانگی دروغینی برهاند که اندیشهٔ متافیزیکی به آنها اعطا کرده است؛ هر آنچه را به شکلی تاریخی ساخته شده است میتوان به شکلی تاریخی تغییر داد.
Foxeshab
نزد مارکس، همچون دیگر رادیکالهای رمانتیک، موجودیتِ بشر هیچ هدفی غایی، جز تکاملِ خودخرسندساز ندارد یا نباید داشته باشد:
mj94
...در نتیجهٔ همین تناقضِ بین منافع فردی و اجتماعی، منافع اجتماعی بهعنوان دولت شکلی مستقل به خود میگیرد و از منافع واقعیِ فرد و جامعه جدا میشود
mj94
مارکس جمع را وضعی فرا فردی نمیداند، نزد او جمع به معنای این ضرورت است که همه باید در فرایند تکاملِ آزادانهٔ هویتهای شخصی خویش مشارکت کنند. اما تا زمانیکه میبایست به زنان و مردان بر اساس کارشان پاداش داد، نابرابری به شکلی اجتنابناپذیر باقی خواهد ماند.
mj94
در نهایت، خودِ مارکس بیشتر به تفاوت علاقمند است تا به برابری.
mj94
آنگاه که مالکیت و ضبط و مهارِ وسایل تولید گروهی شود، طبقات خود سرانجام ناپدید خواهند شد
mj94
تاریخ چیزی نیست جز فعالیتِ انسان در جهت رسیدن به اهدافش..
mj94
بهطور مثال خردهتولیدکنندگانِ مستقل همچون دهقانان و صنعتگران را میتوان بهعنوان "خردهبورژوا" در یک رده قرار داد، درحالیکه آنهاییکه میبایست نیروی کار خویش را به دیگران بفروشند پرولتاریا هستند.
mj94
تکامل آزادانهٔ هر فرد باید شرط تکامل آزادانهٔ همه باشد. و تنها راه رسیدن به این شرایط از میان برداشتن مالکیت خصوصی است.
mj94
مسئلهٔ مارکسیسم ارائهٔ مجموعهای از آرمانهای اجتماعی جدید و ناب نیست، بلکه طرح این سؤال است که چرا، از دیدگاه ساختاری، تحقق آرمانهای نابی که پیشاپیش در اختیار داریم برای همه ممکن نبوده است.
mj94
به نفع سرمایه است که تا حد ممکن عواید کارِ کارگران را، در شکل سود، تصاحب کند و به نفع کارگران است که تا حد ممکن عواید کار خود را بازپس بگیرند.
mj94
به نفع سرمایه است که تا حد ممکن عواید کارِ کارگران را، در شکل سود، تصاحب کند و به نفع کارگران است که تا حد ممکن عواید کار خود را بازپس بگیرند.
mj94
با این حال، نظام سرمایهداری رقابتی است و در آن هر تولیدکننده باید در جهت توسعهٔ سرمایهٔ خویش تلاش کند، در غیر اینصورت از دور خارج خواهد شد
mj94
...هرچه کارگر بیشتر در کار خویش تلاش کند، دنیای عینی و بیگانهای، که آن را بر ضد خویش موجودیت میبخشد، قویتر میگردد، خودش و دنیای درونیاش تهیتر میگردد، و تعلقشان به او کمتر میشود. در دین نیز همین اتفاق میافتد. هر چه انسان خود را بیشتر وقف خدا میکند، کمتر به خویش میپردازد.
mj94
که تلاش میکند آنچه شده است باقی نماند و همواره در حرکت به سویِ شدن باشد؟(
mj94
حجم
۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۳۰%
تومان