بریده‌هایی از کتاب هنر همه فن حریف شدن در احساسات

ریشهٔ مشکلم استرس نبود، بلکه من سراسیمه و دست‌پاچه بودم. بیش از حد کار سر خودم ریخته بودم. هنگامی که از وظایف کاری‌ام کاستم، برای ورزش و استراحتِ در خانه برنامه‌ریزی کردم. بعد سطح استرسم به‌طرز عجیبی فروکش کرد. اگر نمی‌توانستم احساسی را که داشتم دقیقاً تحلیل کنم و بعد آن را نام‌گذاری کنم، نمی‌توانستم به چنین راه‌حلی برسم.

ما مفاهیم احساسی را به‌وسیلهٔ «برنامهٔ درسی واژگان احساس» به کودکان آموزش می‌دهیم و هدف‌مان این است که تا مقطع راهنمایی، هر کودک حداقل ۸۴ اصطلاح برای توصیف دقیق احساسش آموخته باشد.

یقبرنی کلمه‌ای عربی است به معنی «الهی خاکم کنی» و توصیف‌کنندهٔ این است که شخص امیدوار است پیش از عزیز یا عشقش بمیرد؛ چون تحمل زندگی بدون او را ندارد.

وقتی از یک تعداد انگشت‌شمار کلمات مربوط به احساسات بارها و بارها استفاده می‌کنیم، انگار که به دورهٔ نوجوانی و دوران گنگی و بی‌زبانی برمی‌گردیم.

دانشمند احساسات باشیم، نه قاضی احساسات.

اگر فرزندتان می‌ترسید از این‌که فردا قراربود کتک بخورد، لازم بود سریعاً دست‌به‌کار شوید و مثلاً با مدیر مدرسه یا رانندهٔ اتوبوس صحبت کنید.

می‌توانیم جلوی قضاوت‌مان را بگیریم و با هر دو کودک جداگانه صحبت کنیم و چند سؤال ساده بپرسیم: چه اتفاقی افتاد؟ چه حسی داری؟ و چرا چنین حسی داری؟

وقتی بزرگسالان از اطلاعات عاطفی مثلاً نفرت و بدجنسی به‌جای احساس تحقیرشدن، برداشت اشتباهی می‌کنند و فقط باتوجه به شواهد ظاهری واکنش نشان می‌دهند، اوضاع از این هم بدتر می‌شود. تشخیص این‌که مشکلی وجود دارد اولین قدم است.

من از قبل می‌دانم قرار است چه بگویی و قطعاً قرار است پاسخی نامطلوب بدهم. این طرز رفتارْ مناسب یک دانشمند احساسات نیست؛ این شیوه‌ای است که یک قاضی احساسات در چنین وضعیتی به کار می‌برد: فقط منتظر است به اندازه‌ای از خودت صحبت کنی که بتواند سرزنشت کند که چرا چنین احساساتی داری و بعد هم مکالمه را تمام کند.

حق‌به‌جانب‌بودن و بی‌احترامی، به‌شدت من را عصبانی می‌کنند.

در خلق‌سنج، معمولاً شادی را در ربع زرد قرار می‌دهیم؛ جایی که خوشایندی و انرژی بالاست، اما رضایت در ربع سبز است؛ جایی که خوشایندی بالا و انرژی پایین است.

در سمیناری که در لس‌آنجلس برگزار کردم، مدیری بلند شد و گفت نگران این است که دانش‌آموزان امروزی به‌دلیل محبوبیت بوتاکس (مخصوصاً در شهر زادگاه او) با مشکلات بیش‌تری در زمینهٔ رمزگشایی حالات چهره مواجه باشند؛ که منطقی هم هست، چون از کجا می‌شود فهمید پدر یا مادر چه حسی دارند وقتی پیشانی، ابرو، گوشهٔ چشم‌ها و دهان‌شان با مواد شیمیایی فلج شده‌اند؟

تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که قدرت بیش‌تری دارند، کم‌تر به احساسات اطرافیان‌شان واکنش نشان‌می‌دهند. در یک پژوهش، موقع گوش‌کردن به درددل افراد، افراد قدرتمند در مقایسه با افرادی که از قدرت کم‌تری برخوردار بودند، همدردی و دل‌سوزی کم‌تری نشان دادند.

افرادی که شبکه‌های اجتماعی قوی‌تری دارند از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردارند و حتی عمر طولانی‌تر می‌کنند؛ حال آن‌که کمبود ارتباط با دیگران پیامدهای نامطلوبی را در پی دارد.

مسئله این‌جاست که وقتی احساسات‌مان را نادیده می‌گیریم یا سرکوب می‌کنیم، برعکس قوی‌تر می‌شوند. احساساتی که خیلی قوی هستند در درون‌مان بزرگ می‌شوند، مثل نیرویی تاریک که عاقبت تمام کارهای‌مان را مسموم می‌کند، چه خوشمان بیاید چه نیاید. احساسات جریحه‌دارشده خودبه‌خود محو نمی‌شوند، خودبه‌خود التیام پیدا نمی‌کنند. اگر احساسات‌مان را ابراز نکنیم، مثل بدهی روی‌هم تلنبار می‌شوند و بالاخره مهلت پرداخت و تسویه‌حساب‌شان سر می‌رسد.

خوشحالی دائمی نباید هدف ما باشد، زندگی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.

مسئله این‌جاست که وقتی احساسات‌مان را نادیده می‌گیریم یا سرکوب می‌کنیم، برعکس قوی‌تر می‌شوند.

مسئله این‌جاست که وقتی احساسات‌مان را نادیده می‌گیریم یا سرکوب می‌کنیم، برعکس قوی‌تر می‌شوند.

اگر بتوانیم احساسات‌مان، حتی چالش‌برانگیزترین‌شان را شناسایی، ابراز و کنترل کنیم، می‌توانیم از همان عواطف و احساسات برای خلق یک زندگی مثبت و رضایت‌بخش استفاده کنیم.

فراموشش کن. آن‌قدر توجهت را روی خودت متمرکز نکن (انگار چنین چیزی امکان‌پذیر است!). آن‌قدر حساس نباش. دیگر وقتش است با آن کنار بیایی. ولی مسئله این‌جاست که وقتی احساسات‌مان را نادیده می‌گیریم یا سرکوب می‌کنیم، برعکس قوی‌تر می‌شوند.