بریدههایی از کتاب شنای شبانه
۴٫۰
(۸۲)
تا قبل از ماه اکتبر سال گذشته او دوستانی داشت و در مدرسه خوب درس میخواند و صدالبته مهمانی هم میرفت. چرا دختری باید مجبور باشد به این خاطر که شادی کرده معذرتخواهی کند؟
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
اگه توی زندگیم فقط یه چیز یاد گرفته باشم اینه که معمولاً وجدان اون رو هدایت میکنه که کار درست رو انجام بده.
n re
چرا دختری باید مجبور باشد به این خاطر که شادی کرده معذرتخواهی کند؟
n re
به من هرگز تجاوز نشده است. تا همین اواخر اگر در این مورد از من میپرسیدید، میگفتم که هیچگاه قربانی تعرض جنسی نشدهام. طبق ذهنیت من، تعرض جنسی به این معنا بود که غریبهای کسی را کِشانکِشان به کوچهپسکوچهای ببرد و به او تجاوز کند.
اوضاع در حال تغییر است. ما کمکم داریم میپذیریم که تعرض و تجاوز به شیوههای متعددی اتفاق میافتد. ما زنان کمکم داریم اعتراف میکنیم که این مسئله زندگی ما را فرا گرفته. به گمان من میشود اینطور گفت که خب! واقعاً جامعه همیشه این موضوع را انکار کرده است.
n re
و تمام اون کارهای وحشتناکی که هم با جسمش و هم با روحش شد براتون میگه. هرگز با هیچ انسانی نباید یه همچین رفتاری بشه. یه دختر کم سن و سال که دیگه به جای خود. ممکنه سالها طول بکشه تا جراحات عاطفیِ کِلی التیام پیدا کنن، البته اگه التیامپذیر باشن. حالا تأثیری که حملهٔ جنسی روی روند معمول زندگی قربانی میگذاره که دیگه هیچ
n re
حتی نمیتوانستم تصورش را هم بکنم که زندگی برایم چه خوابی دیده بود.
n re
وقتی به مکانی آشنا برمیگردم، یا بهطور اتفاقی به رایحهای برمیخورم که مرا به دوران کودکی میبرد و یا حتی وقتی غذایی میخورم که از کودکی به بعد نخوردهام، خاطرات فراموششده را یکجا و بهسرعت میبینم.
n re
من تمایل دارم که از موفقیت فرار کنم. بنا به تشخیص خودم، به نظرم موفقیت گناه است. من زندگیام را در حالی زندگی میکنم که طاعون گناه به جانش افتاده.
Zeinab Sajadi
سازوکار دادرسی همین است. قرونوسطایی است. به اینکه حقیقت چیست ربطی ندارد. به این مربوط است که چه کسی نمایش بهتری اجرا میکند.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
زنهای ما تمام عمرشان را با ترس زندگی میکنند
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
میدانم که برای تو جِنی فقط یک اسم است، پس میخواهم بدانی که برای من معنیاش چه بود
نور
پیت بهآرامی گفت: «تو که نمیتونی همهٔ مردم دنیا رو نجات بدی، ریچل.»
«شاید اونجوری نتونم، اما میتونم هر بار یکیشون رو نجات بدم.»
Oubliée
آنقدر بزرگ شده بودم که بفهمم زندگیام هرگز مانند گذشته نخواهد شد و هنوز آنقدر کوچک بودم که نفهمم چرا.
آرنیکا
«به من نگاه کن. من یه مُردهٔ متحرکم. اونوقت اونها نگران میزان سدیم بدنم هستن.»
paria
چرا دختری باید مجبور باشد به این خاطر که شادی کرده معذرتخواهی کند؟
paria
پیت بهآرامی گفت: «تو که نمیتونی همهٔ مردم دنیا رو نجات بدی، ریچل.»
«شاید اونجوری نتونم، اما میتونم هر بار یکیشون رو نجات بدم.»
paria
نمیفهمم که چطور همگی تقریباً بهاتفاق آرا قبول داریم که قتل اشتباه است، اما نوبت به تجاوزِ به عنف که میرسد، برخی هنوز هم درست و غلط بودنش را تشخیص نمیدهند.
faezehswifti
من اصلاً اینجور آدم ترسویی نیستم. جنگ رو پشت سر گذاشتم. نمیترسم؛ اما میدونین وقتی دختر کوچولوی آدم گم میشه اون دیگه قضیهش فرق میکنه.
faezehswifti
برخی - البته نه همه - باور دارند، این است که «ک» چون هوش و حواس درستوحسابی نداشته و از خانه بیرون رفته، خودش تا حدی عامل ایجاد اتفاقی است که برایش افتاده، درواقع یکی دیگر از همان یاوههای معمول که دربارهٔ قربانیان تجاوز جنسی میشنویم.
faezehswifti
زنهای ما تمام عمرشان را با ترس زندگی میکنند.
faezehswifti
حجم
۳۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۵۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۵۹,۵۰۰
۴۱,۶۵۰۳۰%
تومان