![کتاب ایما اثر سجاد سامانی کتاب ایما اثر سجاد سامانی](https://img.taaghche.com/frontCover/10991.jpg?w=200)
بریدههایی از کتاب ایما
۴٫۴
(۵۰)
«سنگ زیرین آسیا»
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست!
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
خلاف گوشهنشینان و عافیتطلبان
تو در میانة میدان کارزار بایست!
نه مثل قایق فرسودهای کناره بگیر
نه مثل طفل هراسیدهای کنار بایست!
در این زمانة بدنام ناجوانمردی
به نام نامی مردان روزگار بایست!
بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر
به انتظار «نشستی»، به انتظار «بایست»!
:)
«عاشق و رند و نظربازم»
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد
یاد لبهای تو افتادم و با خود گفتم:
غنچهای بود که گل کرد ولی چیده نشد
من نظربازم و کم معصیتی نیست ولی
چهبسا طعنهزدنهای تو بخشیده نشد
ای که مهرت نرسیدهست به من، باور کن
هیچ کس قدر من از قهر تو رنجیده نشد
عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند
سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد
:)
«تو گریزان و ما طلبکارت»
من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی
چه کردهام که مرا از خودت نمیدانی؟
مرا نگاه! که چشم از تو برنمیدارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی
من از غم تو غزل میسرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب میخوانی
هزار باغِ گل از دامن تو میروید
به هر کجا بروی باز در گلستانی
قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی
:)
<دعای جان تو ورد زبان مشتاقان»
آه اگر دوران شیرین وفا خواهد گذشت
روزهای همنشینیهای ما خواهد گذشت
بعد من تنها نخواهی ماند، اما بعد تو
بر من تنها نمیدانی چهها خواهد گذشت
عاشقان تازهات اهل کدام آبادیاند؟
عطر گیسوی تو این بار از کجا خواهد گذشت؟
تاب دورافتادنم از تاب گیسوی تو نیست
کی دل آشفته از موی رها خواهد گذشت؟
ای دعای عاشقان پشت و پناهت! بازگرد
بی تو کار دوستداران از دعا خواهد گذشت
:)
«به دریای غمت غرقم»
شادمان گفتی از آن شاعر تنها چه خبر
خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟
خاطرم هست رقیبان پر ازکینه من
همنشینان تو بودند، از آنها چه خبر؟
همه لبتشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ
از کنارآمدگان با لب دریا چه خبر؟
زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند
عاشقی گفت که از عالم بالا چه خبر؟
باز دیروز به من وعدة فردا دادی
آه پیمانشکن از وعدة فردا چه خبر؟
:)
«گر جان طلبی فدای جانت»
دلم گرفته، به دلتنگی شبانه قسم
به گیسوان سیاه تو روی شانه قسم
تو بهترین غزل عاشقانه را با چشم
سرودهای، به غزلهای عاشقانه قسم
درختهای کهنسال با رسیدن تو
جوان شدند، به شادابی جوانه قسم
خلاف عامة مردم به عشق پابندم
به سنگهای شکیبای رودخانه قسم
فدائیان غم عشق و کشتگان فراق
نمردهاند، به غمهای جاودانه قسم
:)
بهارِ با تو بودنها چه شد؟ پاییزِ دلتنگیست
f_altaha
همه لبتشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ
از کنارآمدگان با لب دریا چه خبر؟
📖
همه لبتشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ
📖
زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست:
مباد شاهد جان دادن پسر پدری
📖
حجم
۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان