بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجوس | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب مجوس اثر جان فاولز

بریده‌هایی از کتاب مجوس

نویسنده:جان فاولز
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۹از ۳۰ رأی
۲٫۹
(۳۰)
بعضی تجارب چنان تو رو اسیر خودشون می‌کنند که نمی‌تونی فکر همیشه حاضر نبودن‌شون رو تحمل کنی.
مهندس پور
شبیه شقایق دریایی بود ــ باید لمس می‌شد تا می‌چسبید به چیزی که لمسش کرده بود.
مهندس پور
گفت «من دیگه هیچ جایی هیچ ریشه‌ای ندارم، دیگه مال هیچ جا نیستم. فقط جاهایی که ازشون یا به‌شون پرواز می‌کنم. یا از روشون رد می‌شم. فقط آدم‌هایی که دوست‌شون دارم برام باقی مونده‌ند. یا کس‌هایی که عاشق‌شونم. اون‌ها تنها وطنی هستند که برام مونده‌ند.»
مهندس پور
حالا هم داشت می‌فهمید که جنس هالهٔ دور سرم گچ است.
مهندس پور
تنها حرفی که زد این بود: چه زیباست این‌که اون‌ها، اون‌ها هستند و ما، ما. حتی وحشتناک‌ترین تضادهای طبقاتی و اجتماعی که وجدانِ بی‌وجدان‌ترین تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ها رو به درد می‌آورد، براش علی‌السویه بود.
مهندس پور
فقط تازه‌سربازها، اون‌هایی که تمام طول مسیر منتهی به مرگ آواز می‌خوندند، مقهور رومنس جنگ بودند. بقیه مقهور واقعیت جنگ بودند، آخرین توتِنتانز
مهندس پور
آدم می‌تواند بپذیرد ولی نبخشد؛ می‌تواند تصمیم بگیرد ولی تصمیمش را عملی نکند.
mt
برای الیسون دعا نکردم، برایش گریه نکردم، چون فقط برون‌گراها دوبار گریه می‌کنند؛
mt
هر مرگ بارِ ترسناکِ همدستی در جرم بر دوش زندگان می‌گذارد؛ هر مرگ یک ناسازگاری است، بار گناهش ناکاستنی، غمش ابدی؛ دست‌بندی از موی روشن دور استخوان.
mt
می‌دانی چه می‌خواهم بگویم. یونانی‌ها، و این‌که نمی‌شود به هدیه‌شان اعتماد کرد
mt

حجم

۸۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۸۳ صفحه

حجم

۸۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۸۳ صفحه

قیمت:
۱۷۶,۰۰۰
تومان