بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجوس | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجوس

بریده‌هایی از کتاب مجوس

نویسنده:جان فاولز
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۹از ۳۴ رأی
۲٫۹
(۳۴)
یونانیان باستان می‌گفتند اگر کسی یک شب بالای پارناسوس بخوابد، یا نابغه می‌شود یا دیوانه و در این‌که کدامش برای من اتفاق افتاده شکی نبود؛ حتی موقعی که حرف می‌زدم می‌دانستم بهتر است واقعیت را نگویم، چیزی از خودم بسازم... ولی عشق، عشق باید عریان باشد.
نیکو👷‍♀️
شبیه شقایق دریایی بود ــ باید لمس می‌شد تا می‌چسبید به چیزی که لمسش کرده بود.
نیکو👷‍♀️
حالا هم داشت می‌فهمید که جنس هالهٔ دور سرم گچ است.
نیکو👷‍♀️
تنها حرفی که زد این بود: چه زیباست این‌که اون‌ها، اون‌ها هستند و ما، ما. حتی وحشتناک‌ترین تضادهای طبقاتی و اجتماعی که وجدانِ بی‌وجدان‌ترین تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ها رو به درد می‌آورد، براش علی‌السویه بود.
نیکو👷‍♀️
فقط تازه‌سربازها، اون‌هایی که تمام طول مسیر منتهی به مرگ آواز می‌خوندند، مقهور رومنس جنگ بودند. بقیه مقهور واقعیت جنگ بودند، آخرین توتِنتانز
نیکو👷‍♀️
آدم می‌تواند بپذیرد ولی نبخشد؛ می‌تواند تصمیم بگیرد ولی تصمیمش را عملی نکند.
mt
برای الیسون دعا نکردم، برایش گریه نکردم، چون فقط برون‌گراها دوبار گریه می‌کنند؛
mt
هر مرگ بارِ ترسناکِ همدستی در جرم بر دوش زندگان می‌گذارد؛ هر مرگ یک ناسازگاری است، بار گناهش ناکاستنی، غمش ابدی؛ دست‌بندی از موی روشن دور استخوان.
mt
می‌دانی چه می‌خواهم بگویم. یونانی‌ها، و این‌که نمی‌شود به هدیه‌شان اعتماد کرد
mt
«گاهی اوقات بازگشت عین بی‌ظرافتی و وقاحته.
mt

حجم

۸۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۸۳ صفحه

حجم

۸۱۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۸۳ صفحه

قیمت:
۱۷۶,۰۰۰
۸۸,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد