بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وصیت ها | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب وصیت ها

بریده‌هایی از کتاب وصیت ها

امتیاز:
۴.۳از ۱۲ رأی
۴٫۳
(۱۲)
می‌توانستم از آن سوی میز بوی ترس الیزابت را بشنوم؛ نمی‌دانم او هم می‌توانست ترس مرا بو بکشد یا نه. ترس بویی اسیدی دارد. آدم را ذره‌ذره می‌خورد.
mina3062
به قول عمه ویدالا، که به ما دینی درس می‌داد، زن‌ها مغزهای کوچک‌تری دارند و نمی‌توانند به موضوعات بزرگ فکر کنند. عمه استی که هنرهای دستی یادمان می‌داد می‌گفت به این می‌ماند که بخواهی به گربه قلاب‌بافی یاد بدهی. این را که می‌گفت می‌زدیم زیر خنده، چون خیلی مسخره بود! آخر گربه‌ها که حتی انگشت هم ندارند! پس مردها چیزی توی مغزشان دارند که به انگشت می‌ماند، یک جور انگشت که دخترها ندارند.
شمس و مولانا
چون به قول عمه ویدالا، که به ما دینی درس می‌داد، زن‌ها مغزهای کوچک‌تری دارند و نمی‌توانند به موضوعات بزرگ فکر کنند. عمه استی که هنرهای دستی یادمان می‌داد می‌گفت به این می‌ماند که بخواهی به گربه قلاب‌بافی یاد بدهی. این را که می‌گفت می‌زدیم زیر خنده، چون خیلی مسخره بود! آخر گربه‌ها که حتی انگشت هم ندارند! پس مردها چیزی توی مغزشان دارند که به انگشت می‌ماند، یک جور انگشت که دخترها ندارند.
شمس و مولانا

حجم

۳۸۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۸۰ صفحه

حجم

۳۸۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۸۰ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد