بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب داستان بریده بریده | طاقچه
کتاب داستان بریده بریده اثر علیرضا نظری خرم

بریده‌هایی از کتاب داستان بریده بریده

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۶۶ رأی
۳٫۹
(۱۶۶)
امام پس از شهادت حبیب به‌همراه یاران خود، نماز ظهر رو به‌شکل نماز خوف به جا اُوُرد. نماز خوف چه به صورت فُرادی و چه به‌شکل جماعت اقامه بشه در دو حالت، شکسته خونده می‌شه. حضرت برای خوندن نماز، یاران خود رو به دو دسته تقسیم کرد. دسته اوّل، یک رکعت از نمازِشون رو با حضرت خوندند. امام بعد از تموم‌شدن رکعت اول نماز، مقداری تأمّل کرد تا نمازگزارها رکعت دوم رو خودشون فرادی بخونند و جاشون رو به دسته دوم بدند. اون‌وقت دستهٔ دوم جای اون‌ها رو گرفتند و رکعت اول نماز خودشون رو با رکعت دوم نماز حضرت به جا اُوردند. امام قبل از شروع نماز به زهیر و سعیدبن‌عبدالله‌حنفی مأموریت داد که با تعدادی، جلوی بقیه بایستند تا اون‌ها بتونند نماز بخونند
🍃🌷🍃
به نام خداوند بخشنده مهربان! از حسین‌بن‌علی، به محمدبن‌علی و خویشاوندان هاشمی‌ام! گویی که دنیا، هیچ‌گاه نبوده و آخرت، همیشه هست. والسّلام! نامهٔ امام نوشتهٔ عجیبی بود. هنوز از پیِ قرن‌ها کسی به‌درستی نمی‌دونه که منظور حضرت از این نامهٔ کوتاه چی بود!!
کاربر ۳۲۰۳۷۲۰
نتیجهٔ شور و مشورت جرثومه‌های فساد و تباهی این شد که اول باید کاروان امام رو یه جوری محاصره کنند که حتی یه ذره آب و خوراک هم بهشون نرسه! این نوع مبارزه، شیوهٔ مشترک همهٔ طاغوت‌های تاریخه که برای به اسارت دراُوردن ارادهٔ مردمان آزاده و ظلم‌ستیز، اون‌ها رو با حربه‌هایی چون تحریم و قطع کردن مایحتاج ضروری در تنگنایی سخت قرار می‌دند تا بلکه به زانو در بیان.
🍃🌷🍃
امّ‌البنین بیشتر از بچه‌هاش غصّه‌دار مظلومیّت امام شهید بود. آخه امّ‌البنین یه‌جورایی مادر حسین هم به حساب میومد. چون بعد از شهادت فاطمۀ‌زهرا به عقد حضرت‌علی در اومده بود و سعی می‌کرد تا جایی که می‌تونه جای خالی فاطمه رو برای حسین پُر کنه. الحقّ‌والاِنصاف هم توی مادری برای بچه‌های فاطمۀزهرا سنگ تموم گذاشت. امّ‌البنین به‌قدری در سوگ امام شهید، اشک ریخت که آخرش چشم‌هاش نابینا شد.
🍃🌷🍃
عَمرو بلافاصله فرستاد به دنبال یکی از برادرهای عبدالله‌بن‌زبیر که ازقضا برخلاف سایر برادرهاش، از هوادارهای پَروپاقرصِ یزید بود. حاکم جدید مدینه طی حُکمی این آقازادهٔ زبیر رو کرد رئیس شهربانی مدینه و بهش دستور داد تا خونه‌های بنی‌هاشم و آل‌زبیر رو خراب کنه! این آدم هم به همراه تعدادی سرباز به محلهٔ بنی‌هاشم رفت و خونه‌های بنی‌هاشم به‌ویژه امام حسین رو به تقاص بیعت نکردن حضرت با یزید ویران کرد. سپس مردک دیوانه رفت سراغ خونهٔ پدریِ خودش و اون‌جا رو هم ویران کرد!! اتفاقاً همین آدم بعدها در هواداری از یزید به مکه حمله کرد و نهایتاً به اسارت برادرش عبدالله‌بن‌زبیر دراومد! فرزندانِ زبیر برادر یزیدی خودشون رو به چوب فلک بستند و تا می‌خورد کتک زدند! بدبخت زیر فشار ضربات چوب و شلاق طاقت نیاوُرد و کشته شد!
🍃🌷🍃
همهٔ مردم شهر از پیر و جوون، زن و مرد، دختر و پسر، لباس‌های زیبا به تنشون کرده بودند. مردها خضاب کرده بودند و زن‌ها با سُرخاب‌وسفیداب خودشون رو بزک کرده بودند. خلاصه اینکه همه به همدیگه شادباش می‌گفتند و خودشون رو آمادهٔ یه جشن بزرگ می‌کردند.
🍃🌷🍃
یزید که بهانه‌جویی می‌کرد به این کار زین‌العابدین خُرده گرفت که این چه‌کاریه وقتی حرف می‌زنی تسبیح می‌چرخونی؟! زین‌العابدین که در برابر انسانی درّنده‌خو و بی‌منطق قرار داشت برای اینکه یزید افسار پاره نکنه در پاسخ فرمود: پدربزرگم، علی‌بن‌ابی‌طالب دربارهٔ حالات جدّم رسول‌خدا نقل می‌کرد که وقتی پیغمبرخدا نماز صبح رو می‌خوند سر سجاده می‌نشست و به درگاه پروردگار عرض می‌کرد: خدایا! من صبحم رو با حمد و تکبیر و تمجید تو آغاز کردم. سپس تسبیحی رو که به دست داشت تا شب بدون اینکه ذکر بگه فقط می‌چرخوند و حرف‌های عادی خود رو با این‌واون می‌زد. پیغمبر می‌گفت: همین‌که تسبیح رو می‌چرخونم ثواب ذکرگفتن برام نوشته می‌شه. شب هم که به رختخواب می‌رفت تسبیحش رو زیر بالش می‌گذاشت و بر این باور بود که تا صبح که از خواب بیدار می‌شه براش ثوابِ ذکرگفتن رو می‌نویسند! زین‌العابدین که دید یزید داره چهارچشمی بهش نگاه می‌کنه و ظاهراً به حرف‌هاش گوش می‌ده ادامه داد: من هم ازاونجایی‌که اُلگوم پیغمبرخداست، این کار رو می‌کنم.
🍃🌷🍃
امام گفت: تو فکر می‌کنی اون‌ها از کشتن من اِبایی دارند؟ یا مثلا از جدّ من حیا می‌کنند؟! یا ملاحظهٔ قوم و خویشی رو می‌کنند؟ مگه تو تاریخ نخوندی؟ مگه قرآن نخوندی؟ مگه نمی‌دونی که بنی‌اسرائیل با اینکه پیغمبرزاده بودند از سپیده‌دَم تا بالا اومدن آفتاب، هفتادتا پیغمبرِ خدا رو کشتند و بعدش هم با خیال راحت، مشغولِ دادوستد شدند؟! انگارنه‌انگار که کاری کردند و پیغمبری رو کُشتند! تو فکر می‌کنی یزید از بنی‌اسرائیل بهتر و باملاحظه‌تره؟! انگاری امام می‌خواست به عبدالله‌بن‌عُمر حالی کنه که تاریخ‌شناسی یه سرگرمیِ علمی نیست. بلکه تجربه‌آموزی و عبرت‌اندوزی و افزودن عمر گذشتگان به عمر خویشه! او می‌خواست بگه که گذشته، چراغ راه آینده است. امام می‌خواست بگه که آدم‌ها اگه حافظهٔ تاریخی نداشته باشند کودک و بی‌تجربه می‌شند که باید در هر کاری از صفر شروع کنند. اما عقل حکم می‌کنه که آدم در هیچ‌کاری از نقطهٔ صفر آغاز نکنه، بلکه از تجربه‌های دیگران که در تاریخ یافت می‌شه به خوبی استفاده کنه.
🍃🌷🍃
به‌سوی پروردگار برگشتند تا بلکه کاری کنند. یا حداقل از خدا بخوان که اجازه بده تا در رکاب امام با دشمناش بجنگند. بعدها امام‌های معصومِ شیعه برای شیعیانشون تعریف می‌کردند که این فرشته‌ها طولی نکشید که به ملکوتِ آسمان‌ها رفتند و از خدا اجازهٔ جنگیدن توی رکاب امام رو گرفتند. اما شوربختانه وقتی به کربلا رسیدند که دیگه کار از کار گذشته و امام شهید شده بود. فرشته‌ها از شدت اندوه و ناراحتی، عنان از کف داده و با قیافه‌های ژولیده‌پولیده در کنار پیکر غرقِ‌به‌خونِ امام مشغول به عزاداری و اشک ماتم شدند. فرشته‌ها با چهره‌ای غم‌بار به سروصورت می‌زدند و یالثارات‌الحسین می‌گفتند. این‌جور که امام‌های معصومِ شیعه فرمودند عزاداریِ فرشته‌ها تاقیام‌قیامت ادامه داره و به‌منظور خون‌خواهی از امامِ شهید به انتظار قیام مهدی موعود که قراره در آخرالزمان ظهور کنه نشسته‌اند تا بیاد و فرشته‌ها توی رکابش بتونند قصاص خون به‌ناحق‌ریختهٔ امام رو از قاتلانش بگیرند.
🍃🌷🍃
با اشارهٔ عباس، نافِع‌بن‌هلال به کمک سی سوار به‌سوی ابن‌حَجّاج و آدم‌هاش حمله کردند و باهاشون درگیر شدند. طولی نکشید که عباس و یاران باوفاش، با شجاعتی مثال‌زدنی محافظانِ فرات رو کنار زدند تا بیست نفری که پیاده بودند بِتونند از فرصت، استفاده کنند و وارد فرات بشند. شوروغوغایی به‌پا بود. دسته‌ای می‌جنگیدند و گروهی، مشک‌های آب رو پر می‌کردند. عباس به‌سمت اون‌هایی که مشک‌ها رو پر کرده بودند برگشت تا سِپَری امنیتی براشون درست کنه که بتونند آب رو به‌سلامت به خیمه‌ها برسونند. اتفاقاً همین طور هم شد. توی این درگیری تعدادی از سربازهای ابن‌حَجّاج کشته شدند. اما هیچ‌کدوم از نیروهای تحت فرمان عباس‌بن‌علی کشته نشدند. بعد از این عملیات موفقیت‌آمیز بود که عباس، نشانِ غرورانگیز سَقّا یعنی آب‌آور رو دریافت کرد.
🍃🌷🍃

حجم

۵۳۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۰۲ صفحه

حجم

۵۳۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۰۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد