بریدههایی از کتاب اصل گرایی
۳٫۵
(۲۸)
هنگامی که توانایی انتخابکردن را فراموش میکنیم، بیچارهبودن را یاد میگیریم.
هرماینی✨
برای تشخیص آنچه به راستی مهم و اساسی است به فضا نیاز داریم تا فکر کنیم، به زمان نیاز داریم تا ببینیم و بشنویم، اجازه میخواهیم که بازی کنیم و همچنین به این خِرد که باید بخوابیم و انضباط لازم برای اعمال معیارهای شدیداً گزینشی بر تصمیمهایی که میگیریم.
کاربر ۱۴۱۹۰۱۴
نابایستهگراها در تصمیمگیریهایشان در زندگی کاری و شخصی، معیارهایی ناگفته و تلویحی به کار میبندند. مثلاً هنگام انتخاب پروژهها برای کار، فرد نابایستهگرا ممکن است با این معیار مبهم عمل کند که «اگر مدیرم از من بخواهد کاری را انجام دهم، باید آن کار را بکنم». یا حتی گستردهتر، «اگر کسی از من بخواهد کاری را انجام دهم، باید آن کار را بکنم». یا حتی وسیعتر از این، «اگر سایر افراد در شرکت آن کار را انجام میدهند، من هم باید آن کار را انجام بدهم».
Sajjad Maleki
مسئلهٔ اصلی این است که مسئلهٔ اصلی را مسئلهٔ اصلی نگه داریم
ویستا
با نابودکردن هرگونه احتمالِ حوصلهسررفتن زمانی را که برای فکرکردن و پردازش داشتیم از دست دادهایم.
ویستا
برای نخستین بار فراوانی انتخابها تواناییمان را در مدیریتشان از پا درآورده است. ما تواناییمان را در تمایزدادن میان آنچه مهم هست و نیست از دست دادهایم. روانشناسان این پدیده را «خستگیِ تصمیمگیری» مینامند. هرچه به تصمیمگیریهای بیشتری وادار شویم، کیفیت گزینش و تصمیممان کاهش مییابد.
پرنیان
روش بایستهگرا به معنای زندگی آگاهانه است نه بر پایهٔ آنچه پیشفرض ماست. فرد بایستهگرا، به جای تصمیمگیریهای احساسی و از سرِ واکنش، آگاهانه موارد اندکشمار حیاتی را از موارد پرشمار کماهمیت متمایز میکند، آنچه غیرضروری است را حذف میکند و سپس موانع را از میان برمیدارد تا چیزهای اساسی و ضروری مسیری هموار داشته باشند.
پرنیان
راه بایستهگرا عبارت است از یادگیری تمایز میان این دو؛ اینکه یاد بگیرد همهٔ گزینهها را فیلتر کند و آنهایی را برگزیند که واقعاً اساسیاند.
بایستهگرایی دربارهٔ این نیست که چطور کارهای بیشتری را انجام دهید؛ دربارهٔ این است که کارهای «درست» را انجام دهید. همچنین بدین معنا نیست که کمتر کار کنیم تا کمتر کار کرده باشیم؛ بلکه معنایش این است که از زمان و انرژیمان هوشمندانهتر استفاده کنیم تا از طریق انجام صِرف کارهایی که واقعاً ضروریاند بالاترین میزان عملکردمان را داشته باشیم.
پرنیان
چه میشد اگر جامعه ما را به ردکردن تشویق میکرد؟ ردکردن کارهایی که به درستی کارهایی توصیف میشود که از آنها متنفریم، خریدن لوازمی که نیاز نداریم با پولی که نداریم و برای تحت تأثیر قراردادن کسانی که از آنها خوشمان نمیآید.
احسان رضاپور
بسیاری از ما به خیلی چیزها بله میگوییم، چون مشتاقیم دیگران را راضی کنیم و متفاوت باشیم. با این حال، کلیدِ رسیدن به بیشترین میزان عملکردمان در راه هدف شاید نهگفتن باشد. همانطور که پیتر دراکر گفته است: «کسانی که اثرگذارند به این دلیل اثرگذارند که نه میگویند؛ چون میگویند "این کار، کارِ من نیست".»
حذف نابایستهها به معنای نهگفتن به کسی است. اغلب به معنای مقابله با انتظارات اجتماعی است.
احسان رضاپور
حجم
۶۹۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
حجم
۶۹۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰۵۰%
تومان