بریدههایی از کتاب خرد شکست
۴٫۰
(۳۱)
شکست حقیقتی است و مثل اکسیژن وجود دارد. نمیتوانید آرزو کنید اکسیژن نباشد یا سعی کنید در زندگی از آن اجتناب کنید، چون چنین چیزی مسخره و غیرممکن است. اکسیژن لازمهٔ بقای ما و شکست هم، در نوع خودش، همینطور است. شکست میتواند به ما فرصت یادگیری دهد، اگر به آن اجازه دهیم.
Tasnim:)
اگر در دههٔ خاص خودتان احساس سردرگمی میکنید و حس میکنید آن کاری را که باید بکنید انجام نمیدهید یا دیگران بیشتر، بهتر و سریعتر از شما به موفقیت میرسند، حالا خیالتان راحت باشد که تنها نیستید. اکثر ما احساسی مشابه داریم. به شما قول میدهم: صرفاً با گذراندنِ این دهه، درسهایی ارزشمند دربارهٔ خودتان یاد میگیرید. آلوی آبدار در آیندهای نزدیک در انتظار شماست.
کاربر ۴۹۳۲۲۹۷
«بیشتر وقتها به این دلیل خیلی غمگین میشیم که داریم از پذیرش شرایط خودداری میکنیم. هر وقت از پذیرش شرایط خودداری کنیم، اونوقت طبیعیه که خیلی غمگین بشیم. هنر اینه که چطور ذهنمون رو تغییر بدیم و سعی کنیم شرایط رو همونطور که هست بپذیریم. ما شکست میخوریم. سؤال اینه که آیا میتونیم با سربلندی شکست بخوریم و همچنین آیا میتونیم چیزی از اون تجربه یاد بگیریم یا نه.»
میومیو
«آوردنِ شکستهایم روی کاغذ یا حتی حرفزدن دربارهشان آنها را از بین نمیبرد و آنها همچنان وجود دارند. اما باعث میشود بفهمم که دنیا به آخرنرسیده است و برعکس، احتمالاً نتایج خوبی هم داشته است.»
نایجل اسلیتر، آشپز و نویسنده
ASMA
«اشتباهات، هرچه باشند، پایههای حقیقتاند و اگر انسانی ذات چیزی را نمیشناسد، حداقل به معلوماتش اضافه میشود اگر بداند ذاتش چه نیست.»
کارل یونگ، روانکاو
ASMA
زندگی ترکیبی از نور و ظلمت است و نمیتوانیم فراز را کاملاً درک کنیم مگر اینکه معنای زندگی در نشیب را هم چشیده باشیم. اما یک قدم پا را فراتر میگذارم و میگویم با تصمیم به یادگیری از شکست، انتظاراتمان از موفقیت هم تعریفی تازه پیدا میکند. اکنون موفقیت برای من به این معناست که بتوانم واقعیترین و کاملترین تجلیِ خودم در تمام حوزههای زندگیام باشم و در عین حال پیوندهای قویتر، مفیدتر و گستردهتری با انسانهای دیگر ایجاد کنم.
کاربر ۲۱۱۳۵۰۶
اگر ساختارِ تصورِ بیرونی از خود (یعنی آن تجسماتی که بازتابشان بهوسیلهٔ مطالبات و انتظاراتِ دنیای بیرون به ما برمیگردند) را بشکنیم، یک خودِ درونی برایمان باقی میماند که برای بودن به هیچچیز بیشتری نیاز ندارد؛ بودنش کافی است.
و بهترین قسمتش اینجاست: همین عملِ سادهٔ بودن، خود بهطور اساسی، ما را با دیگران پیوند میدهد، چون دیگر خودمان را زیر تلاشی مداوم برای «بهتر» بودن از خودِ واقعیمان پنهان و تظاهر نمیکنیم. ما خودِ اصلی، متناسب و سرشار از انسجاممان هستیم، که در آن نمودهای درونی و بیرونیمان یکسان است. این باعث میشود که در کنار هم احساس راحتتری داشته باشیم. به جای اینکه مهمانی باشیم که مدام سعی میکند از مدعوینِ دیگر مهمانی بهتر باشد، میتوانیم شخصی باشیم که از آنچه هست راضی است و برای ارزشمند به نظر رسیدن نیازی به خودنمایی ندارد. کیست که نخواهد آن فرد باشد؟
سمانه
ازدواج یک مکالمه است، نه یک سخنرانی تکنفره که مدام برای تماشاچیای بیمیل ایراد شود.
امیر
اما افکارتان دربارهٔ آینده، باید بهطور واقعبینانهای، متناسب با حالتان باشد. برای مثال، پسانداز برای دوران بازنشستگی عملی عاقلانه است، چون میتوانید بهعنوان خودِ فعلیتان اقدام به این کار کنید. تعیین این هدف که تا شصتوپنجسالگی میلیاردر و مالک کِشتی خصوصی شوید و تمرکز روی آن تا حدی که باعث نگرانی شما در حال حاضر شود، چون درآمد کافی برای تحقق این هدف ندارید، کاری بیهوده است. اعتراف میکنم جذابیت مقرری بازنشستگی از کشتی خصوصی کمتر است، اما آرامشش بیشتر است.
امیر
وقتی با کریستن روپنین، نویسندهٔ امریکایی، برای ضبط پادکست زنده مصاحبه کردم، دربارهٔ این موضوع با من صحبت کرد. بعد از صحبت دربارهٔ اینکه عبور از دههٔ دوم چقدر میتواند سخت باشد از او پرسیدم که دههٔ سوم زندگیاش چطور میگذرد.
او در پاسخ گفت: «تا الان واقعاً خوب بود. مسخرهس که خیلی ازش میترسیدم. در واقع، یکی از دلایلی که باعث شد دههٔ دوم سخت باشه این بود که یه زمانبندی واسه خودم تصور کرده بودم با اهداف مشخص. فکر کنم این خیلی رایجه، تا حدی که کلیشهای شده. با خودتون میگین: "من فلان چیزها رو تا فلان سال میخوام و اگه نشه دیگه نمیدونم. تصورش هم وحشتناکه و اگه نشه دیگه تا آخر عمرم یه شکستخورده به حساب میام."
امیر
«قرار نیست همیشه بیدردسر باشد، مخصوصاً اگر میخواهید شخص بزرگی شوید، باید برای شکستهای گاهوبیگاه آماده باشید.»
امیر
داستایفسکی جایی نوشته است: «هرچه شب تاریکتر، ستارگان روشنتر.»
darchin
در این زندگی میتوانید دربارهٔ کسی که هستید صادق باشید و دیگران شما را بهخاطر نقصهایتان دوست دارند و مورد احترام قرار میدهند. نقصها از ما انسان میسازند. آنها این امکان را به ما میدهند که همدیگر را درک کنیم.
نیلوفر
اگر نسبت به گذشتهمان آگاه شویم و خواستار یادگیری از آن باشیم، آنگاه دیگر محکوم به تکرار آن نیستیم.
A𝓭𝓮𝓯𝓮
«دلیل اصلیِ ناراحتی هرگز خودِ موقعیت نیست بلکه تفکرات شما دربارهٔ آن است.»
احسان رضاپور
اساساً، اگه مغزمون رو آزاد بذاریم، آیا واقعاً قابل اطمینانه؟ یا ما رو به جاهایی میبره که غمگین میشیم و باعث میشه بدون هیچ دلیلی رنج بکشیم؟
احسان رضاپور
کلید مدیتیشن چیزی نیست جز «دیدن بیطرفانهٔ خود بدون قضاوت: این یعنی مدیتیشن.»
احسان رضاپور
«اشتباهات، هرچه باشند، پایههای حقیقتاند
bud
برای نسلِ جوان بیستوچندساله، که در روزگاری به سن قانونی میرسند که کرایهها بالاست، بازار کار رقابتی است و جهان بهخاطر شکستهای اقتصادی، تغییرات آبوهوا و انتخاباتِ غیرقابلپیشبینی بیثبات شده
کاربر ۱۹۵۳۳۱۱
هرچه بیشتر با مردم دربارهٔ ناآرامیِ دههٔ دوم زندگیشان صحبت میکنم، بیشتر میفهمم که شاید بزرگترین دستاورد این دههٔ خاص گذراندنِ آن باشد. چون داستان این است: تمام کسانی که در دههٔ دوم زندگی احساس شکست میکردند آن را پشت سر گذاشتند تا حکایتش را تعریف کنند.
منزویشم
حجم
۱۶۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۶۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰۷۰%
تومان