همه میدانند که وقتی ماه با نوری اینچنین شدید میتابد نشان از فعالیت روحانی خاصی دارد.
m_royaei
رؤیاها از دیوارهای سنگی میگذرند، اتاقهای تاریک را روشن، یا اتاقهای روشن را تیره میکنند و اشخاص موجود در این رؤیاها هروقت بخواهند وارد یا خارج میشوند و به ریش قفلسازان میخندند.
من آن شب خوابی دیدم که آغاز دردی بسیار عجیب بود.
m_royaei
بر این باورم که در تمام زندگیها، برخی صحنههای عاطفی وجود دارد که مبهمتر و کدرتر از تمام اتفاقات دیگر در خاطرمان مانده، صحنههایی که در آنها عواطفمان به وحشیانهترین و هولانگیزترین شکل ممکن انگیخته شدهاست.
Juror #8
دکتر لبخند میزد و همان طور که سرش را تکان میداد، در جواب گفت: «بههرحال، زندگی و مرگ وضعیتهایی رازآلودند و ما دربارهی سرچشمههای آنها اطلاعات چندانی نداریم.»
Juror #8
رؤیاها از دیوارهای سنگی میگذرند، اتاقهای تاریک را روشن، یا اتاقهای روشن را تیره میکنند و اشخاص موجود در این رؤیاها هروقت بخواهند وارد یا خارج میشوند و به ریش قفلسازان میخندند.
خانی
گهگاه هیجانی پرتلاطم را تجربه میکردم که لذتبخش بود، آمیخته با حسی مبهم از ترس و انزجار.
Juror #8
«بهراستی نمیدانم چرا اینچنین غمینم.
ملولم میکند: میگویید شما را ملول میکند؛
اما چطور به آن مبتلا شدم-گرفتارش شدم.
artemis
«عزیزم! عزیزم! من در تو زندهام و تو بهخاطر من میمیری، خیلی دوستت دارم.»
نگآرا
«من عاشق هیچکس نبودهام و هرگز نخواهم بود، مگر اینکه عاشق تو شوم.»
نگآرا
اما بر این باورم که در تمام زندگیها، برخی صحنههای عاطفی وجود دارد که مبهمتر و کدرتر از تمام اتفاقات دیگر در خاطرمان مانده، صحنههایی که در آنها عواطفمان به وحشیانهترین و هولانگیزترین شکل ممکن انگیخته شدهاست.
ناپلئون