بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ارتداد | صفحه ۲۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ارتداد

بریده‌هایی از کتاب ارتداد

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۳۰۴ رأی
۴٫۱
(۳۰۴)
یونس عزیزم، همیشه مردمانی هستند که بترسند و با ترسشان جلوی پیش رفتن نترس‌ها را بگیرند. این‌ها لوکوموتیو قطار نهضت‌اند و من گمان می‌کنم قطار نهضت خمینی هیچ‌گاه از حرکت نخواهد ایستاد. ترسوها، بزدل‌ها، بزخوها، اگر این جماعت غلبه کنند، تاریخ را به گند می‌کشند. عین شامگاه بیست‌ویک بهمن! من گمان می‌کنم کشتار آن صبح لعنتی، سپیده‌دم بیست‌ودو بهمن، نتیجهٔ ترسی است که در شامگاه بیست‌ویک بهمن دل‌ها را فراگرفت. اگر نمی‌ترسیدیم... اگر شعاع شجاعت امام، یخ ترس اطرافیان را ذوب می‌کرد، تاریخ راه دیگری می‌رفت.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
«عالم خیال، که مبدأ الهام‌های گاه و بی‌گاه برای نوشتن و سرودن و نواختن است، حقیقتی مستقل دارد؛ متعالی‌تر از دنیایی که محدود به لمس و بُعد و زمان است. به منشأ اصلی پدیده‌ها توجه کن تا شوکت ماده و ماده‌پرستان کافرت نکند.»
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
«پهلوی به موازات توسعهٔ گرسنگی، فحشای سیستماتیک را هم توسعه می‌دهد تا سلول‌های گرسنه به جانش نیفتند. چون راهی برای درمان اولی ندارد، با توسعهٔ دومی، می‌خواهد مرگ را به تأخیر بیندازد. واقعیت هم همین است که یک گرسنهٔ بیمار، کاری به سلول‌های دیگر ندارد. این راهکار تاریخی دنیای کثیف سرمایه‌داری است و شاید شیطانی‌ترین حربهٔ انسان برای فریفتن هم‌نوعش.»
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
- تکرار می‌کنم، تصرف و فریب از جنس زور است نه دعوت
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
برای پیروزی نهضت نه نیاز به همراهی همه است و نه نیاز به باقی ماندن همه در راه. گروهی که حامل شعله‌های روشنایی‌بخش نهضت‌اند مأمورند اکثریت را که هرآن بیم فرولغزیدنشان در درّه‌های فحشا و خستگی می‌رود، در راه نگه دارند. نگذارند از نهر میان راه بنوشند و زمین‌گیر شوند. ای مردم، طالوت را به یاد بیاورید و آن جماعتی را که در راه ماندند. و همه این را بدانند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود ادامه می‌دهد.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
پهلوی با توسعهٔ فحشا همه را تخدیر کرده. همه در چرت‌اند و در حرارت شهوت و خلسه و سُکر شراب.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
دهان بدبوی رژیم هنوز می‌جنبد. عقل را می‌جود و حیا را تف می‌کند
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
دریغا که در همراهی هر امام حقی، رنجی نهفته است که لشکر سیاه حامیان را باز با این پرسش ناگهانی دهشتناک می‌آزماید: «آیا این انتخاب به رنجی که در پی دارد می‌ارزد؟»
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
استدراجْ آغاز تباهی است. همه‌چیز «به‌تدریج» تغییر می‌کند.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
تهران، در عصر فحشای سیستماتیک، به‌تدریج از هر عنصر متعالی تهی می‌شود؛ از هر انگیزهٔ معطر اصیلی؛ از هر شکفتگیِ انسانی و عاطفی. شهوت جای شعور را خواهد گرفت و پادشاهی تن از عقل ستانده و به غریزه داده خواهد شد.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
آلودگی حشره‌ای است که در خاک قلب می‌روید و قلب‌ها در سیطرهٔ قوانین و حکومت‌ها نیستند. علاوه بر این، تو اگر موفق می‌شدی دسترسی به آلودگی را محدود کنی، به رشد اخلاق چه کمکی می‌توانستی بکنی؟ مگر اخلاق میوهٔ درخت اختیار و آزادی اراده نیست؟ در چنین حالتی تو فقط ارتکاب گناه را دشوار کرده‌ای. ولی با ریشهٔ متعفن، گناه را که از قلب‌ها سربرمی‌آورد چه خواهی کرد؟
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
و آن‌وقت این جوجه‌روشنفکرانی که خو کرده بودند به این اشیای همساز با فحشا با ما چه می‌کردند؟ آن‌ها لبخند می‌زدند و از اینکه نهضت خمینی آن‌ها را از این‌همه تباهی نجات داده تشکر می‌کردند یا در فرصت مناسب انتقام تمام شهوات تعطیل‌شده‌شان را از نهضت می‌گرفتند؟
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
فرح از درِ موزه و گالری و فستیوال و دانشگاه وارد شده. او مغزها را به فحشا می‌کشاند؛ مغز فحشازده همهٔ اندام‌ها را به عضوی شهوانی بدل می‌کند؛ همهٔ اعضا در خدمت پایین‌تنه قرار می‌گیرند و هیچ عضو عالی باقی نمی‌ماند. فرح مغز فحشازدهٔ پهلوی است
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
رژیم با فحشای سازماندهی‌شده به مبارزه با مبارزه رو آورده. نسلِ تهی‌شده از معنا، نسلِ خوکرده به رقص و آواز، نسل مصرف‌زده، نسل ماری‌جوانا و الکل، نسل بهروز وثوقی و هایده و گوگوش، نسل وامانده و بی‌قهرمان! و این نسل، اصالت را به هر چیزی خواهد داد جز مبارزه
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
خداوند فراموشی را خلق کرد تا رنج‌ها خاطره نشوند بلکه در ظلمت عدم فروروند و جای خود را به آرامش بدهند.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
انتخابْ پدیدهٔ پیچیده‌ای است. انسان چون انتخاب می‌کند، انسان است. انتخاب می‌کند و بر انتخابش پای می‌فشارد. پای فشردن بر انتخابی که آزادانه باشد تحسین‌برانگیز است. اما چه بسیار که انتخابی ظاهراً آزادانه، محصول سلسله‌ای از علل ناپیدای احساسی و روانی است. مشکل اینجاست که عمر انسان محدود و بازگشتن از انتخابی که جوانی، عشق، رابطهٔ انسانی، عقیده و ده‌ها دارایی دیگر را معطل یا ضایع کرده است، گاهی محال است.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
گمان می‌کنم شک مثل جانور مرموزی کُنج و کنار قلب پنهان می‌شود تا به وقت خواب‌آلودگی ایمان سربرآورد. به گمان من شکِ بعد از یقین صدچندان مخوف‌تر از شکِ پیش از یقین است. شک پیش از یقین به جلو می‌راند و شک پس از یقین زمین‌گیر می‌کند.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
گمان می‌کنم شک مثل جانور مرموزی کُنج و کنار قلب پنهان می‌شود تا به وقت خواب‌آلودگی ایمان سربرآورد. به گمان من شکِ بعد از یقین صدچندان مخوف‌تر از شکِ پیش از یقین است. شک پیش از یقین به جلو می‌راند و شک پس از یقین زمین‌گیر می‌کند.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
ما از متن یک آراستگی به پریشانی و آشفتگی فروافتاده‌ایم و پریشانی شَک می‌آفریند.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳
آدم‌ها گاهی در مسیری طولانی، مقصد را فراموش می‌کنند.
کاربر ۴۱۲۹۵۶۳

حجم

۲۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان