بریدههایی از کتاب ارتداد
۴٫۱
(۳۰۴)
حتی اگر امریکاییها را بیرون کرده بودیم، با قلبها و ارادههای امریکازده چه میتوانستیم بکنیم؟ کِی میتوانستیم برای همیشه از شرّشان خلاص شویم؟
عشق کتاب
حتی اگر کسی خود را در لحظهٔ طلوع خورشید به خواب بزند، مانع رفتن تاریکی نخواهد شد.
عشق کتاب
«ایمان، در هوای صاف و زمین آرام، محک نمیخورد. تکان و طوفانْ آغاز پرسش است. شوکْ عمق ریشههای اندیشه را نشان میدهد. شوک، شک میآفریند. گلآلود میکند و چُرت آرام روزمره را با کابوسی وحشتزا میگسلد. شوک، شک میآفریند و شکیبایی میسوزاند.»
عشق کتاب
تلویزیون را روشن میکنم؛ با ترس و لرز. از این جعبهٔ نحسِ بیچاکودهن جز فاجعه و دروغ نشنیدهام.
عشق کتاب
ما کیفیت زندگی را در چینش اشیای اطرافمان تعریف نکردهایم. آنها را در متن عشق چیدهایم.
عشق کتاب
- یک روز خسته میشویم، یونس!
- از مبارزه؟
- از آنکه تیرهایمان همه به خطا میرود.
- شاید!
- وحشتناک است.
- خستگی، حتی از استبداد هم وحشتناکتر است. خستگی، تن دادن است، پذیرفتن است، کوتاه آمدن است. کوتاه آمدن وحشتناک است. آدم میتواند نجنگد و کوتاه هم نیاید؛ اما آن که جنگیدن را برمیگزیند و دستآخر آن را رها میکند، کوتاه آمده است. سربازی که از جنگ میگریزد، از آن که پایش را در جنگ نمیگذارد، نفرتانگیزتر است.
امیرحسینم
دنیای کثیفی که در مشت صهیونیستهاست هم همینطور تو را نگاه میکرد تا تو هر کار دلت خواست بکنی؟ بله؟ آنوقت با جنگ و گرسنگی از پا درنمیآمدیم؟
- نه جنگ نه گرسنگی! ولی از خوف جنگ و گرسنگی شاید! آنها مرد جنگیدن نیستند ولی ترساندن از جنگ و گرسنگی را خوب بلدند.
- و ما میترسیدیم و به خانههایمان برمیگشتیم؟
- یونس عزیزم، همیشه مردمانی هستند که بترسند و با ترسشان جلوی پیش رفتن نترسها را بگیرند. اینها لوکوموتیو قطار نهضتاند و من گمان میکنم قطار نهضت خمینی هیچگاه از حرکت نخواهد ایستاد.
خوانا
هیچ تغییری اول به چشم نمیآید، ولی بعدتر، زمانی که به نشانیِ همیشگی میروی تا دوستی را ببینی، عمارتها و کوچهها و سنگفرشهای جدید به تو میگویند که راه را اشتباه آمدهای
عشق کتاب
گاهی انسان برای کارهایی که میکند در همان لحظه دلیل موجهی ندارد. آن کار را به منزلهٔ محصول یک سلسله فعل و انفعالات عقلی یا احساسی مرتکب میشود. اگر فعل ارتکابیاش نتیجهٔ خاصی نداشت که فراموش میشود؛ هم خودِ فعل و هم آنچه باعث انجام شدنش شده بود. ولی اگر نتیجهٔ آن فعل ارتکابی ماندگار باشد، آنوقت وسواس فکری آدم را بیچاره میکند و انبوهی از پرسشهای سرزنشآمیز فرامیرسد.
ژنرالیسم
امامْ ایمان خالص است.
نورانا
«و محمد جز یک فرستاده نیست؛ پیش از او هم پیامبرانی بودهاند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به عقب بازمیگردید؟!»
مصحف، سورهٔ سوم، آیهٔ صدوچهلوچهار
نورانا
شاید امروز آخرین روزی باشد که بتوان شعار «یا مرگ یا خمینی» سرداد. اگر فردایی باشد و خمینی نباشد؟! این پرسش هم شتابان آمد و مانند گلولهای داغ ذهنم را سوزاند.
کاربر ۸۸۶۷۶۵۲
این یک تقلب هوشمندانه است: خواستن آزادی به جای عدالت. و یک تقلب هوشمندانهتر: جا زدن تنطلبی و غریزهپروری، به جای آرمان مقدس آزادی.
ssa1_8203
بلا را ما انتخاب نمیکنیم. بلا غالباً خودش سرزده میآید و ماهیچههای کرخت و خوابآلود تاریخ را به تحرک وامیدارد. بلا میآید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظهای که همگان در شهری پرپیچوخم و خاموش گموگور شدهاند و بیمقصد به دیوارهای بلند روزمرگی میخورند، فتنهای جرقه میزند و «وقت» و هنگامهای تجلی میکند تا چشمها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند. فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایتشده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار.
سجاد
فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایتشده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار.
Mehr
بذلهگویی و لبخند جزئی از طبیعت استوار او بود. لبخند همانقدر به چهرهاش میآمد که جدّیت و گاه خشونت. بعد از احساس عمیق فقدان او که در صبحگاه بیستودو بهمن آغاز شد و تا دیدن او در کنج پنهان خانهٔ حاجمهدی ادامه یافت، فهمیدم که جنسی دیگر از دوست داشتن هست مخصوص دوستانی که میتوان به آنها تکیه کرد.
amiryousefi_98
غرق شدن در مبارزه «بهتدریج» شکل و شمایل مبارز را عوض میکند. گاه باید به خود بیاید و مبدأ و مقصد را مرور کند و اصول را به خود تذکر دهد تا شبیه دشمنش نشده باشد. و شعر روش خوبی برای این تذکر است.
amiryousefi_98
مثل یک مبارز کارکشته از نقشههای جهانوطنگرایانهٔ نهضت خمینی سخن میگفت. از آرمانی که مرگ ندارد و فقط زمان، آن را از دوش گروهی برمیدارد و بر دوش گروه تازهنفسی میگذارد.
amiryousefi_98
عشق مهمتر است، دریا! فراق معشوقْ طاقتسوز و جانکاه است ولی فقدان عشقْ مرگ است. عاشق بدون معشوق میسوزد و عاشقتر میشود، اما بدون عشقْ حیاتی نیست که دربارهٔ چیستی آن حکمی بکنیم.
diba
شوک و تدریج؛ مثل دندانهای یک موجود وحشی، دندانهای فک بالا و پایین، روی هم ساییده میشوند و هویت را میجوند. شیطان شوک، شیطان تدریج!
amiryousefi_98
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰۵۰%
تومان