بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیالمه | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیالمه

بریده‌هایی از کتاب دیالمه

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۶از ۲۴ رأی
۴٫۶
(۲۴)
وحید بیشترین چالش‌اش با بنی‌صدر بود.
کتابینا
وحید با وجود مشغله زیاد کار نمایندگی، کماکان به سخنرانی‌ها و جلسات اعتقادی‌اش ادامه می‌داد. حتی برای اعضای دستگیر شده گروه فرقان کلاس می گذاشت و با سخنرانی‌های عقیدتی‌اش سعی در اصلاح اعتقادات آنها داشت. تأثیر این کار آن قدر عمیق بود که خیلی از آن بچه‌ها بعدها به جبهه رفتند و شهید شدند.
کتابینا
۶ تیر ۱۳۶۰ آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر ترور شده بود و در بیمارستان به سر می‌برد. وحید تا صبح پشت در اتاق او در بیمارستان بیدار بود و قدم می‌زد.
Sobhan Naghizadeh
شهادت شهید بهشتی و شهید دیالمه شباهت و تفاوتی با هم دارد. شباهتش این است که هر دو مظلوم بودند و در عین مظلومیت و تحمل تهمت‌ها و تخریب‌ها به شهادت رسیدند. اما تفاوتش این است که شهید بهشتی بعد از شهادتش شناخته شد اما شهید دیالمه بعد از شهادتش هم به غربت رفت.
Sobhan Naghizadeh
شریعتی را دوست داشت و او را برای انقلاب و اسلام مفید می‌دانست. اما استفاده از آثار شریعتی را به استفاده از بخاری خرابی تشبیه می‌کرد که دود می‌کند. هر چند که فضای اتاق را گرم نموده، اما به مرور افرادی را که در آن فضا تنفس می کنند، آلوده می‌کند. او معتقد بود آثار شریعتی نیز هرچند که به برخی از مبارزین گرما و شور انقلابی می‌بخشد، اما در صورت اکتفا به آثار او، به تدریج منحرف می‌شوند.
Sobhan Naghizadeh
یک‌بار وسط صحبت، یکی از دانشجویان مارکسیست بلند شد و شروع کرد به داد و بیداد که بهشتی طرفدار سرمایه‌داری است و اصلاً خودش سرمایه‌دار است و خانه‌اش بالا شهر تهران است و... وحید خیلی خوش‌رو گفت: ببینم شما آدرس منزل آقای بهشتی را بلدی؟ بعد که طرف سکوت کرد، خیلی آرام ادامه داد: خانه ایشان در محله قُلهک است از محلات قدیمی تهران. قبل از انقلاب همین خانه را داشتند. آن بنده خدا با خجالت سرش را پایین انداخت و نشست، بعد هم آرام رفت بیرون.
Sobhan Naghizadeh
اعتقاد داشت مشکلات فکری را باید با روش‌های علمی و فرهنگی حل کرد. می‌گفت قوه قضائیه و اطلاعات باید کار خودشان را بکنند ولی وظیفه ما دادن جواب علمی به شبهاتی است که پراکنده شده است.
Sobhan Naghizadeh
در زمان سخنرانی عده‌ای می‌ایستادند تا صندلی‌ها خالی شود. پیش می‌آمد که همین چند ساعت را نصف جمعیت سر پا باشند. همه هم سئوال داشتند. سئوال‌های جدی. یک بار آریایی ساعت گرفت، وحید ۸ ساعت توی دانشکده ادبیات سر پا بود!
Sobhan Naghizadeh
وحید انقلاب را به شتر صالح تشبیه می‌کرد و امام را به خود صالح. می‌گفت اگر از دست‌آورد امام مراقبت نکنیم، مثل قوم صالح بر ما عذاب وارد می‌شود.
Sobhan Naghizadeh
رابطه وحید با امام دو جنبه داشت. یکی ولایت‌پذیری و اعتقاد به مطلقه بودن ولایت فقیه و دوم رابطه‌ای حسی و عاطفی. بیشتر جوانان انقلاب با رهبر ۸۰ ساله‌شان ارتباطی قلبی داشتند. وحید بارها می‌گفت: «تمام آرمان‌های ۱۴۰۰ ساله اسلام را در حرکت امام می‌بینم».
Sobhan Naghizadeh
وحید می‌گفت: نباید طناب به گردن اسلام بیندازیم و آن را دنبال خودمان بکشیم. نباید هر چه دلمان می‌خواهد را بر اسلام سوار کنیم. این ما هستیم که باید خودمان را با اسلام همراه کنیم و دنبال آن برویم.
Sobhan Naghizadeh
وحید می‌گفت کسی که می‌خواهد کار سیاسی بکند اول باید بنیه اعتقادی‌اش را تقویت کند. تندروها و دو آتشه‌ها لزوما تا آخر خط نمی‌مانند. خیلی‌هاشان وسط راه با یک زندان مختصر کم می‌آورند و چپه می‌شوند.
Sobhan Naghizadeh
اعتقاد داشت عدم شناخت اصول در بزنگاه‌های سخت مبارزه، هر انسان پر ادعایی را دچار لغزش می‌کند.
Sobhan Naghizadeh
دوستانش ازقول خود اوشنیدند: خدمت یکی از علما بودم. یک نفر آمد گفت: آقا این دیالمه را می‌شناسید؟ با همین چشم‌هایم دیدم با چماق دنبال بچه‌های مردم کرده بود می‌زد... می‌زد... آن عالم گفت: شما آقای دیالمه را می‌شناسی؟ اینهایی که گفتی خودت دیدی؟ گفت: بله. خوب می‌شناسمش! آن عالم گفت: شما چه طور مسلمانی هستی؟ ایشان آقای دیالمه هستند.
کتابینا
شهادت شهید بهشتی و شهید دیالمه شباهت و تفاوتی با هم دارد. شباهتش این است که هر دو مظلوم بودند و در عین مظلومیت و تحمل تهمت‌ها و تخریب‌ها به شهادت رسیدند. اما تفاوتش این است که شهید بهشتی بعد از شهادتش شناخته شد اما شهید دیالمه بعد از شهادتش هم به غربت رفت.
کتابینا
هیچ یک از این معاندان به این نکته توجه نداشتند که اگر او حجتیه‌ای بود، پس اهل مبارزه و درگیری با ساواک نبود. از مرجعیت امام دفاع نمی‌کرد. چگونه ممکن بود یک نفر در حد و اندازه‌های وحید حجتیه‌ای باشد مدافع ولایت مطلقه فقیه هم باشد؟ یا تفکر اسلام مبارز و سیاسی را بسط دهد. تمام دعوای وحید و گروهک‌ها سر همین مسأله بود که وحید می‌گفت اسلام توان سیاسی و اجتماعی یک نظام را دارد و قوانین‌اش برای همه چیز پاسخ‌گوست و آن‌ها می‌گفتند اسلام فقط یک دین عبادی است و بس.
کتابینا
گروهک‌هایی هم که در نهادهای امنیتی نفوذ کرده بودند، با دیالمه مخالف بودند و تخریب‌های‌شان را از هر کانالی پی می‌گرفتند. انجمن حجتیه یک جور چماق بود که وحید را با آن می‌زدند.
کتابینا
گروهک‌ها چون توان نداشتند با مباحثه علمی وحید را شکست بدهند او را متهم به وابستگی به رژیم و حجتیه‌ای بودن کردند.
کتابینا
اولین کسانی که اتهام حجتیه‌ای را به وحید بستند، سازمان مجاهدین خلق بودند.
کتابینا
در آن زمان هر حرکتی که رویکرد دینی و محتوایی مذهبی داشت، از طرف گروهک‌ها متهم به ارتجاع می‌شد. تبلیغات‌شان در این زمینه آن قدر سنگین بود که به محض دیدن یک جوان با قیافه مذهبی او را عقب‌مانده و چماق‌دار و مُرتجع می‌نامیدند. بنی‌صدر در غائله ۱۴ اسفند از همین تهمت‌ها استفاده کرد و طرفداران‌اش را به جان بچه‌مذهبی‌ها انداخت.
کتابینا

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان