بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خیره به خورشید | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خیره به خورشید

بریده‌هایی از کتاب خیره به خورشید

انتشارات:نشر مصدق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۱۸ رأی
۳٫۱
(۱۸)
اپیکور می‌گوید اگر ما فناپذیر هستیم و روح نیز از بین می‌رود، بنابراین چیزی برای ترس از زندگی پس از مرگ وجود نخواهد داشت.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
مکتب اپیکور می‌گوید روح فناپذیر بوده و با تباهی جسم، از بین می‌رود. این کاملا مخالف نظریه سقراط است که صدسال پیش کمی قبل از اجرای حکم اعدامش با باور فناناپذیری روح، قلبش آرم گرفته و منتظر زندگی لذت‌بخش در جمعی ابدی از متفکرانی شبیه خود بود که معرفتش را با آن‌ها به اشتراک گذاشته بود
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
به سه برهان معروف او اشاره خواهم کرد که با آنها توانستم بیماران بسیار و حتی خودم را که دچار اضطراب مرگ شده بودم، درمان کنم. ۱ ـ فناپذیری روح ۲ ـ خلاء مرگ ۳ ـ برهان تقارن
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اپیکور چطور کوشیده تا از اضطراب مرگ بکاهد؟ او مجموعه‌ای از مباحث مفید را تنظیم کرده و شاگردانش آنها را همانند کتاب راهنما حفظ کرده‌اند. بسیاری از این مباحث با اینکه مربوط به دو هزارو سیصد سال قبل هستند هنوز برای غلبه بر ترس کاربردی می‌باشند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
دغدغه مرگ برای بسیاری از افراد آگاهانه نیست و باید از زیر لباس مبدل تشخیص داده شود. برای مثال تعصب مذهبی شدید، مال اندوختن افراطی و میل کورکورانه به شهرت و قدرت، همه، لباس‌های مبدل ابدیت هستند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اپیکور معتقد است که ما با اصرار به یادآوری خاطرات خوش به دنبال کارهای جدیدی می‌گردیم که عملا بی‌پایه و اساس بوده و ما را راضی نمی‌کنند. در حالی که اگر یاد بگیریم چطور خاطرات خوب را مدام بازسازی کنیم، دیگر نیازی به جستجوی بی‌پایان لذت نخواهیم داشت.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اپیکور می‌گوید افکار ترسناک ما از مرگ اجتناب‌ناپذیر با احساس رضایت ما از زندگی درمی‌آمیزد و جایی برای دلخوشی باقی نمی‌گذارد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اپیکور معتقد است که رسالت فلسفه، کم کردن فلاکت بشر است. حال چه چیز باعث این فلاکت می‌شود؟ پاسخ اپیکور بدون تردید، ترس مطلق ما از مرگ است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اگر چه رویارویی با مرگ موجب افزایش اضطراب می‌شود، ولی این نیرو را دارد که زندگی افراد را غنی‌تر سازد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
این خواب قاصد یک تغییر بود: وسواس فکری مارک به گذشته محو شد و او به تدریج یاد گرفت که باید در حال زندگی کند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
او در آستانه پنجاه‌سالگی بود. این سالگردهای خاص معمولا عواقب درونی زیادی دارند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
یکی از بیمارانم که مبتلا به بیماری لاعلاجی بود، شروع به نظم دادن به کارهای باقی‌مانده‌اش کرده بود، چندین روز را صرف پاک کردن ایمیل‌هایی کرد که امکان داشت بعد از مرگ او باعث ناراحتی خانواده‌اش بشوند. همانطور که نامه‌های معشوقه‌های خود را پاک می‌کرد قلبش به درد می‌آمد. پاک کردن آخرین عکس‌ها و خاطرات به یاد ماندنی‌اش حتمآ موجب اضطراب وجودی او می‌شدند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
به عبارتی هر چقدر احساس کنی زندگی نکرده‌ای، هراس تو از مرگ بیشتر خواهد بود. پس هر چه بهره کمتری از زندگی برده باشی، ترس تو افزون خواهد شد. نیچه جسورانه این نظریه را در دو جمله مطرح کرده: «زندگی‌ات را به کمال برسان و سر وقت بمیر.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اینکه از عمده بیمارانم می‌پرسم که چه چیز موجب هراس آنها از مرگ می‌شود پاسخ‌های مختلفی همراه دارد که اغلب روند درمان را تسریع می‌بخشد: جولیا می‌گفت تمام کارهایی که تا به حال انجام نداده و این همان مسئله مهم برای آنهایی است که در شرف مرگ هستند: یعنی ارتباط مؤثر میان هراس از مرگ و احساس ناخوشایند زندگی نکردن.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
عامل دیگر خوشحالی او، حس رهایی بود. اگر چه از دست دادن لوازم، شکست بزرگی محسوب می‌شد، ولی در حقیقت موجب آسایش خاطر شد. گرچه دارایی‌هایش گرانبها بودند، ولی باز خاطرات آنها بسیار سنگین بود. بنابراین ترک‌کردن آنها همانند درآمدن از پیله بود. او با رهایی از شبح و آوار گذشته توانست در سن هشتاد سالگی زندگی جدیدی را با چهره و اتاقی نو آغاز کند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
یکی دیگر از عوامل خوشحالی او این بود که می‌توانست دوباره به زندگی دوران نوجوانی‌اش بازگردد، مجرد باشد و برای خودش زندگی کند. اما این بار به صورت درست. بالأخره می‌توانست به خودش فرصت دهد تا آزاد و خودمختار زندگی کند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
شادی او ریشه در دوران کودکی‌اش داشت. او در پرورشگاه بزرگ شده بود و هرگز اتاق اختصاصی نداشت. در جوانی ازدواج کرده و به خانه شوهرش رفته بود و همه عمر در حسرت داشتن اتاقی برای خودش بود. در نوجوانی با خواندن کتاب ویرجینیا وولف به نام «اتاقی از آنِ خود»، سخت محزون شده بود و علت شادی‌اش این بود که بالأخره در سن هشتادسالگی در خانه سالمندان به او اتاقی اختصاصی داده بودند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
مرگ شریک زندگی‌اش او را با ناپایداری وجودش روبه‌رو کرده بود. دیگر فاصله‌ای میان او و مرگ نبود. البته چنین تجربه‌ای اتفاق عجیبی نبود چون من بارها در این کتاب تکرار خواهم کرد که بخش ناخوشایند، ولی متداول هر سوگواری این است که بازماندگان با مرگ خود روبه‌رو می‌شوند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
روند واگذار کردن متعلقات و جابجایی برای آلیس یک تجربه تکان‌دهنده بود. زیرا او همیشه خودش را در توهم یک زندگی گرم و راحت و پر زر و زیور پنهان می‌کرد. حال فهمیده بود که این زرق و برق او را از اصالت وجودی خود دور کرده است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
تفاوت زیادی میان اطلاع از مسائل و شناخت آنها از طریق تجربه شخصی وجود دارد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷

حجم

۱۹۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۹۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان