بریدههایی از کتاب بکه
۴٫۴
(۳۶)
گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه ایشان زندهاند و نزد پروردگار خود روزی میخورند.
ahmad
ـ شنیدهام در واقعه حَرّه وقتی به نزد مسلم آن خونخوار مُسرف بودید طوری با شما رفتار کرده که فراتر از توصیه یزید ملعون بوده، حاضران گفتند که فقط لبهایتان تکان میخورده و آن جبار از معنویت حضور شما دچار تحیر شده و رفتاری را با شما پیشه کرده که خواست خودش نبوده است. چه میخواندید؟
تسبیح را از دست چپ به دست راست سراند و دعایی را زمزمه کرد:
«اللّهُمَّ رَبّ السّموات السّبع وَ مَا اظللن وَ الارَضِین السَّبع وَ مَا اقللن و رَبِّ العَرش العَظیم، رَبّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِین اَعُوذُبِکَ مِن شَرِّهِ وَ أدرء بِکَ فِی نَحرِهِ، اَساَلُکَ اَن تُؤتِیَنی خَیره و تکفینی شَرّه.»
امیر با الف
در طبقهایی از نور بدنهای مطهرشان بالا میرفت و اگر اذن میداشتی میدیدی که جبرئیل، مقربترین فرشته پروردگار به همراه فرشتگان و روح که در شب قدر فرود میآیند به زمین هبوط کردند و همراه رسول خاتم، حسین و یارانش را به آغوش کشیدند و در منتهای آسمان غسل دادند و بر ایشان نماز گزاردند و جز آن فرشتگان مقرب پاکسرشت و نیکوصورت، کسی قبرشان را آماده نکرد...
امیر با الف
«من با زاد و توشه عبور میکنم. زاد و توشه من چهار چیز است؛ همه دنیا را یکسره میبینم که مملکت خدواند است، اما همه خلق را میبینم که بندگان و عیال اویند، اسباب و روزیها نیز به دست اوست و قضاء الهی را در تمام زمین خداوند نافذ و جاری میبینم.»
zolikani
«ای شیخ آیا این عمل نیکوست که انسانی تو را به دعوتی بخواند آنگاه تو از خانهات طعامی را برداشته و با خود همراه ببری؟ کسی که مرا به خانه خود دعوت نموده است، هم او مرا اطعام میکند و آب نوشاند.»
zolikani
کشتههای امویان در عاشورا انگار هزار سال است که مردهاند، اما خون حسین زنده و زندهتر میشود.
tahaa_1420
ـ جدم ابوحمزهثمالی میگفت جعفرصادق برای زیارت جدش حسین فرمودند: «هرگاه آهنگ زیارت جدم حسین را کردید غسل زیارت انجام دهید و در پایان زیارتِ وداع را به جای آورید و بعد از زیارتِ وداع مقابل حضرت بایستید و خود را به قبر بچسبانید و بگویید: «ای اباعبدالله شما برای من سپری از عذاب میباشید، اکنون هنگام وداع من با شما و مراجعتم از خدمت شماست، درحالیکه روگردان نیستم و به جز شما به دیگری رو نمینمایم، و غیر شما را بر شما اختیار نخواهم نمود و بیرغبت نیستم از قرب و جوار شما بودن، نفس و جانم را در معرض خطر حوادث قرار دادم، و اهل و وطن خود را ترک نمودم، پس در روز حاجت و نیاز کمکم باش، در آن روزی که پدر و فرزند و خویشاوندان و نزدیکانم نفعی به حالم ندارند...»
بِنتُ الحِیدَر
«فرزندم تو را به چیزی وصیت میکنم که پدرم به هنگام وفاتش مرا بدان وصیت فرمود، چیزی که پدرشان علی ایشان را بدان وصیت کرده بود. عزیزم از ظلم به کسی که علیه تو ناصری جز خداوند ندارد، بپرهیز و هرگز خود را به آن آلوده مساز...»
نسرین سادات موسوی
«ای شیخ آیا این عمل نیکوست که انسانی تو را به دعوتی بخواند آنگاه تو از خانهات طعامی را برداشته و با خود همراه ببری؟ کسی که مرا به خانه خود دعوت نموده است، هم او مرا اطعام میکند و آب نوشاند.»
کاربر ۲۶۳۷۱۷۳
«ای شیخ آیا این عمل نیکوست که انسانی تو را به دعوتی بخواند آنگاه تو از خانهات طعامی را برداشته و با خود همراه ببری؟ کسی که مرا به خانه خود دعوت نموده است، هم او مرا اطعام میکند و آب نوشاند.»
کاربر ۲۶۳۷۱۷۳
شاید همه پیران به سن حبیببنمظاهر، نشستن به انتظار مرگ را بلد بودند، اما او به استقبال مرگ میرفت.
leila.shirvanei
شاید همه پیران به سن حبیببنمظاهر، نشستن به انتظار مرگ را بلد بودند، اما او به استقبال مرگ میرفت.
leila.shirvanei
متعجب گفتم: «شما را به حق پدرانتان سوگند میدهم که مرا آگاه سازید از این بیابانهای بیآب و علف و صحراهای سوزان چگونه بدون زاد و توشه عبور میکنید؟»
فرزند حسین گفت: «من با زاد و توشه عبور میکنم. زاد و توشه من چهار چیز است؛ همه دنیا را یکسره میبینم که مملکت خدواند است، اما همه خلق را میبینم که بندگان و عیال اویند، اسباب و روزیها نیز به دست اوست و قضاء الهی را در تمام زمین خداوند نافذ و جاری میبینم.»
leila.shirvanei
زینب گریان و داغدار نزد فرزند برادر آمد و فرمود:
ـ ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان، خیمهها را آتش زدند ما چه کنیم؟
علیبنالحسین با تب زمزمه کرد:
ـ عَلَیکُنَّ بِالفَرار...
کاربر ۱۱۱۵۵۲۰
وقتی کار به اتمام رسید سوار خم شد و با انگشت بر روی قبر مطهرش نوشت: «هذا قَبْرُ الْحُسَینِبْنِعَلیبْنِابیطالِب، الّذی قَتَلوُهُ عَطْشاناً...»
کاربر ۶۷۵۲۶۵۵
ـ فرزندم سلامم را به شیعیانم برسان و به آنان بگو پدرم غریبانه به شهادت رسید، پس بر او اشک بریزید...
علیبنالحسین چنان از آغوش پدر وداع کرد که جانش از رایحه پدر پر بود. پدر رفت و دنیا از چشم فرزند افتاد.
کاربر ۶۷۵۲۶۵۵
ـ هرگز جز آنچه خدا برای ما خواسته به ما نخواهد رسید، مولای ما اوست و اهل ایمان در هر حال باید بر خدا توکل کنند.
کاربر ۶۷۵۲۶۵۵
ای فرزند آدم! مرگ از هر چیز دیگر شتابندهتر به سوی تو روان است و تو را میجوید و نزدیک است که گریبانت را بگیرد. آنگاه که عمرت سرآید، فرشته، روحت را بستاند و تک و تنها به گورت درآیی و در این زمان است که روحت بازگردد و به ناگاه دو فرشته نکیر و منکر برای پرسش و آزمایش درآیند.
مرتضی
هیهات، هیهات ای طاووس! یاد پدر و مادر و جدم را از من وابگذار، خداوند بهشت را برای کسی که او را اطاعت و پیروی کند و نیکو باشد، آفریده است. گرچه بندهای حبشی باشد و همو آتش را برای کسی که او را نافرمانی کند، آفرید. ولو او فرزندی از قریش باشد. آیا گفتار خداوند تعالی را نشنیدی:
«هرگاه در صور دمیده شود و قیامت فرا رسد پس نسبها در آن روز بین مردم از بین خواهد رفت و سؤال نخواهند شد. سوگند به خداوند در فردای قیامت هیچ چیز به تو نفع نخواهد رسانید مگر آنچه که از عمل صالح به عنوان پیشکش پیش فرستاده باشی.»
عاطفه سادات
حسینبنعلی از زمینهای غاضریه و نینوا پرسید و من پاسخ دادم. قیمتشان پرسید و بعد از رضایت من، این دو وادی را به قیمتی گزاف خرید و مالک آنها شد. اما بعد از پرداخت سکهها، همه آنچه خریده بود را به من هبه کرد... به شرط آنکه اهالی این دو منطقه، زائران کربلا را به سمت کربلا راهنمایی و سه روز میهمان کنند...
این را که گفت و کلامش را ناتمام گذاشت شوری عجیب در چشمان حبیب دید که گره از گلویش باز کرد:
ـ و از آن روز سوال من این است؛ مگر بر این بیابان خشک و بیآب و علف چه مقرر شده که مقدم زائرانش از اکنون اینچنین است؟ اما بیم من از آن چیزی است که حسینبنعلی پشت این معامله دیده است.
zahra.n
حجم
۱۵۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۱۵۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
قیمت:
۳۶,۴۵۰
تومان