بریدههایی از کتاب آرتمیس؛ رویایی به وسعت دریا
۴٫۳
(۲۵۸)
اگر امروز زنان رویای بزرگی ندارن فقط به یک دلیله. اونها هرگز خودشون رو برابر با مردان نمیبینن. برای تغییر این وضعیت باید تواناییهای زنان و دختران رو نشون داد.
- پس واقعا فکر میکنی ارزش یک زن تنها به داشتن مهارتهای مردانهست؟ همسری و مادری عنوان شایستهای نیست؟
- ملکه قطعا یک زن باید به عنوان همسر و مادر احترامی داشته باشه. اتفاقا اگر نداره به همین دلیله. به این دلیل که مردها فکر میکنن زنها جز مادری و همسری کار دیگهای نمیتونن انجام بدن. حالا اگر بفهمن تفاوتی وجود نداره و یک زن میتونه شمشیر به دست بگیره و بجنگه... برای این فداکاری ارزش قائل میشن. فکر کنید زنی که میتونه جنگی رو رهبری کنه، در خانه بنشینه و فرزندانش رو بزرگ کنه! فداکاری بزرگیه. باید قدر دونسته بشه.
zahra
ترجیح میدهم جسور و بیپروا باشم تا متین و باوقار.
دوشیزه کتابباز
ما میتونیم هر آنچه دنیا به ما نداده، با دستان خودمون بگیریم.
ـmatildaـ
- خندیدن تنها نشانهٔ شادی نیست. گاهی نشانهٔ فرار از غمی بزرگه.
گوربه هه
یک دزد دریایی که به کشتی و دوستانش پشت کرده، یک شاهزادهٔ هخامنشی که مقامش رو نادیده گرفته، و یک دختر ایونی که سنتهای هزارساله رو زیر سوال برده. این گروه محبوب توئه؟
- همینطوره. کنار هم میتونیم بینظیر باشیم.
~fatemeh♡
من بهتر از چیزی هستم که شما همیشه فکر میکردید.
B.A.H.A.R
نگاه آرش را که دنبال میکنم به موبد میرسم. از دور به ما خیره شده است. بیدرنگ سرم را پایین میاندازم. با آنکه نشدنی است تلاش میکنم همچون آرش بیصدا بخندم. امیدوارم روح کوروش هر دوی ما را ببخشد...
گوربه هه
وقتی ممکنها قابلتحمل نیستند، باید به دنبال غیرممکن رفت
me
زندگی هیچ رحمی نداره.
artemis
سرم را بلند میکنم و لحظهای به آسمان آبی بالای سرم خیره میشوم. آرام زیر لب میگویم:
- همیشه همینطور کمکم کن... جهانسالار.
B.A.H.A.R
ما محکوم به عمل هستیم. جدا از اینکه نتیجهای خواهد داشت یا نه، ما باید تیرمون رو بندازیم. اگر ارادهٔ خداوندی باشه، تیر به مقصد میرسه. اگر هم نباشه... نمیرسه. در هر صورت ما باید این تیر رو بندازیم. که اگر نندازیم، اگر به امید معجزهای باشیم که همینطور از راه برسه و ما رو نجات بده و به خواستههامون برسونه، نه. هیچ اتفاقی نمیافته. من اینطور این دنیا و خدای این دنیا رو شناختم. وقتی میگم غیرممکن وجود نداره، برای تلاش من وجود نداره. البته که برای اهورامزدا هم غیرممکنی وجود نداره. پس کافیه ارادهٔ ما و ارادهٔ خدا در یک راستا قرار بگیره تا نتیجه حاصل بشه. ارادهٔ خدا دست من نیست، اما ارادهٔ خودم دست خودمه
zahra
فرق میکنه که به اجبار از فرماندهای اطاعت بشه، یا با رضایت باشه. خیلی فرق میکنه که زیردستان یک فرمانده بهش اعتماد داشته باشن، یا فقط بترسن
me
همیشه فکر میکردم چنین داستانهایی تنها در افسانهها وجود دارن.
- در سرزمین ما افسانهها از روی واقعیت ساخته میشن.
دوشیزه کتابباز
من در ابتدای راهی ایستادهام که خودم انتخاب کردهام. راه بازگشتی وجود ندارد. تا زمانی که دیگر نتوانم تکان بخورم از حرکت نمیایستم
me
باید یاد بگیری در وجود قهرمانها و اسطورههای یک ملت تردید نکنی. اگر تردید کنی، نمیتونی داستان رو درک کنی
me
- تو من رو بپذیر. من هم تو رو در کشتیم میپذیرم.
- من نمیتونم دریاسالاری تو رو بپذیرم.
- دریاسالاری من، نه. خودم رو بپذیر.- لبخند میزند.- با من ازدواج کن.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
بسیار پسندیدهست که افکار بزرگی داری. چنان جسارتی داری که همچون یک مرد لباس بپوشی و از کاریا تا پارسه سفر کنی. حاضر هستی برای رسیدن به رویایی که داری، سالها بجنگی اما - اخم میکند.- هیچ یک از اینها دنیا رو تغییر نمیده. دنیا میتونه بهتر بشه، میتونه برای تو زیباتر باشه اما به سادگی زیر و رو نمیشه. پادشاهی تعریف مشخصی داره. تعریفی که هنوز برای من و تو جایی نداره. پس هر چند سخت، تلاش کن حقیقت رو بپذیری
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
من مدتهاست تنهام و خوب میدونم هیچکس جز خودم نمیتونه نجاتم بده.
مَهی
صدا زدن خدا نیمی از دین خداست. خودت انتخاب کن چطور صداش کنی
mahsa
همیشه همینطور کمکم کن... جهانسالار.
ـmatildaـ
حجم
۲۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه
حجم
۲۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۹ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
۴۰,۵۰۰۵۰%
تومان