بریدههایی از کتاب قوی سیاه
نویسنده:نسیم نیکولاس طالب
مترجم:محمد ابراهیم محجوب
انتشارات:انتشارات آریانا قلم
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۳از ۸۶ رأی
۳٫۳
(۸۶)
به گمان من قمار، شکل اهلیشده و سترون عدم قطعیت است. در کازینو شما قواعد را میدانید؛ میتوانید احتمالات را محاسبه کنید؛ و چنانکه خواهیم دید، عدم قطعیت کازینویی، از جنس رام میانستانی است. جملهای که آماده کرده بودم این بود: «کازینو تنها ریسکخانهٔ انسانی شناختهشدهای است که در آن، احتمالها، روشن، گاوسی (مطابق نمودار زنگولهای)، و کمابیش قابلمحاسبهاند.»
shahram naseri
بزرگترین مشکل من با نظام آموزشی دقیقاً در این است که آموزندگان را ناچار میکند برای هر موضوعی تبیینی بیاورند؛ و آن را که از داوری خودداری میکند یا میگوید «نمیدانم»، شرمساری میدهد.
shahram naseri
بزرگترین مشکل من با نظام آموزشی دقیقاً در این است که آموزندگان را ناچار میکند برای هر موضوعی تبیینی بیاورند؛ و آن را که از داوری خودداری میکند یا میگوید «نمیدانم»، شرمساری میدهد.
shahram naseri
جاندارانی تبیینپسندیم که دوست داریم چنین بپنداریم که هرچیزی علتی شناختنی دارد؛ و آن را که از همه آشکارتر است بهمنزلهٔ تبیین میپذیریم.
shahram naseri
اینک به گورستان بنگرید. قطعهٔ واماندگان پر است از کسانی که در این ویژگیها اشتراک دارند: جرئت، ریسکپذیری، خوشبینی، و از این دست؛ درست مانند جمعیت میلیونرها. شاید میان مهارتها تفاوتهایی باشد، ولی آنچه واقعاً این دو گروه را جدا میکند، بیش از همه بخت است؛ بخت ساده.
shahram naseri
نِرو دریافت که مشکل مردم اهل دادوستد این است که اگر در برابر ایشان مانند بازندهها رفتار کنی، با تو مانند بازندهها رفتار میکنند –معیار دست خود توست. معیار مطلقی از خوب یا بد در دست نیست. مهم نیست به مردم چه میگویید؛ مهم این است که چگونه میگویید.
shahram naseri
نوع بشر هرچه بشنود باور میکند به این شرط که گوینده کوچکترین تزلزلی از خودش نشان ندهد.
shahram naseri
از زاویهٔ تنگ حسابداری، که من آن را «حساب شادمانی» مینامم، هدف گرفتن یک برد کلان، عاقبت ندارد. مام طبیعت سرنوشت ما را جوری رقم زده که خشنودی را در پاداشهای شادیآور کوچک اما یکنواخت و پیوسته بجوییم. چنانکه گفتم، لزومی ندارد پاداشها کلان باشند، کافی است پیوسته باشند، کمی اینجا، کمی آنجا. توجه کنید به اینکه خشنودی بزرگ ما در طول هزاران سال، به شکل آب و غذا (و چیزی خصوصیتر) تأمین شده است؛ و ما بااینکه این چیزها را بهطوریکنواخت نیاز داریم، فوری هم سیر میشویم.
shahram naseri
ازاینگذشته، ما گمان داریم وقتی مثلاً دو متغیر با یکدیگر وابستگی علّی دارند، تغییر یکنواخت یکی از آن دو، همواره باید بر متغیر دیگر اثر داشته باشد. دستگاه احساسی ما برای علیت خطی طراحی شده است. برای نمونه، اگر شما هر روز مطالعه کنید، انتظار دارید چیزی به فراخور مطالعات خود بیاموزید. اگر حس کنید به جایی نمیرسید، دلسرد میشوید. ولی واقعیات امروزی کمتر این امتیاز را به ما میدهد که بتوانیم پیشرفتی مثبت، خطی، و رضایتبخش داشته باشیم. ممکن است شما یک سال دربارهٔ مسئلهای بیندیشید و چیزی نیاموزید؛ ولی، در چشم بر هم زدنی چیزی دستگیرتان شود؛ البته به این شرط که از نتیجه نگرفتن دلسرد نشوید.
shahram naseri
از یک سو ما در اجتماعی زندگی میکنیم که در آن، نظام پاداش بر پایهٔ توهم ساختارمند بودن نظام اجتماعی استوار شده است (به همین سبب بهطورمنظم از ما انتظار پیشرفت دارند). و از سوی دیگر نظام پاداش هورمونی ما هم خواهان نتایج یکنواخت و ملموس است چون این نظام نیز گمان دارد جهان یکنواخت و راستکردار است –و در دام خطای تأییدجویی گرفتار میآید. ساختار ژنتیک ما نتوانسته است پابهپای تغییر جهان متحول شود. ما از محیط خودمان بیگانه شدهایم.
shahram naseri
ما با تکرار میآموزیم –به بهای (نیندیشیدن به) پیشامدهایی که در گذشته رخ ندادهاند. رخدادهای نامکرر، پیش از وقوع نادیده گرفته میشوند ولی پس از وقوع (برای مدتی) احتمال بروز آنها دستبالا گرفته میشود. پس از بروز قوی سیاهی چون یازده سپتامبر ۲۰۰۱ مردم میترسند آن رویداد تکرار شود درصورتیکه درواقع احتمال رخ دادن آن کم شده است، که البته جای چونوچرا دارد. ما دوست داریم دربارهٔ قوهای سیاه خاص و شناختهشده بیندیشیم حالآنکه درحقیقت، بنمایهٔ بختی بودن در انتزاعی بودن آن است. چنانکه در دیباچه گفتم، بختی بودن تعریف نادرست خداست.
shahram naseri
گریگ بارون و ایدو اِرو شواهدی تجربی پیش آوردهاند گویای اینکه: وقتی کسی درگیر آزمون پیامدداری میشود که کسی احتمال آن را برایش شرح نمیدهد بلکه خودش آن را برآورد میکند، احتمالات کوچک را دستکم میگیرد. فرض کنیم در گلدانی چند توپ قرمز و شمار فراوانی توپ سیاه ریخته باشند و به شما بگویند باید توپ قرمزی را از گلدان بیرون بیاورید تا برنده شوید. حال اگر دربارهٔ نسبت شمار توپها هیچچیزی به شما نگویند، شما بهاحتمالزیاد شمار توپهای قرمز را دستکم میگیرید (رویداد نوع ب). اما اگر نسبت را به شما بگویند، مثلاً بگویند سه درصد توپها قرمزند، ازآنپس در تصمیم برای شرطبندی، شما بخت خودتان را بالا میپندارید (رویداد نوع الف).
shahram naseri
رویدادهای کمیاب دو گونهاند: الف) قوهای سیاه روایتشده –آنها که بر زبانها جاریاند و احتمال دارد شما از تلویزیون دربارهٔ آنها بشنوید؛ ب) آنها که هیچکس دربارهشان سخنی نمیگوید، چونکه در الگویی نمیگنجند –قوهای سیاهی که شما از سخن گفتن دربارهٔ آنها در پیش جمع شرم دارید چون موجه نمینمایند. من بیگمان میتوانم بگویم سرشت بشر کاملاً سازگار است با اینکه احتمال قوی سیاه نوع الف را دستبالا، ولی نوع ب را بهشدت دستکم بگیرد.
shahram naseri
اگر من از شما بپرسم چند مورد سرطان ریه احتمال دارد در کشور پدید آید، شما شمارهای خواهید داد، بگیریم نیممیلیون. اکنون، اگر بهجای آن از شما بپرسم چند مورد سرطان ریه به علت دخانیات ممکن است داشته باشیم، شاید شمارهای بسیار بزرگتر بدهید (گمان دارم بیش از دوبرابر). افزودن واژهٔ «به علت»، این رویدادها را بسی موجهتر، و بسی محتملتر مینمایاند. سرطان به علت دخانیات محتملتر از سرطان بدون چسبیدن علتی به آن به نظر میرسد –بیان نشدن علت با بیعلتی یکی گرفته میشود.
shahram naseri
زیادهروی در علتتراشی تنها محدود به خبرنگاران نیست، بلکه به عامه برمیگردد. کسی برای خریدن یک سری آمارهای انتزاعی که یادآور درسهای خشک دانشگاهی است پولی نمیپردازد. ما دوست داریم داستان بشنویم، و هیچ ایرادی بر این نیست –جز اینکه باید بیشتر دقت کنیم که در پی آن، حقیقتی تحریف نشود.
shahram naseri
در آزمونی، روانشناسان از زنان خواستند از میان ۱۲ جفت جوراب نایلون، آن را که میپسندند برگزینند. پژوهشگران آنگاه از ایشان خواستند دلایل گزینش خودشان را بگویند. بافت، «حس»، و رنگ، ازجمله دلایلی بود که بر زبان ایشان آمد؛ درصورتیکه تمام جورابها یکسان بودند. دلیلتراشی ایشان از نوع بهاینعلت بود.
shahram naseri
در آزمونی، روانشناسان از زنان خواستند از میان ۱۲ جفت جوراب نایلون، آن را که میپسندند برگزینند. پژوهشگران آنگاه از ایشان خواستند دلایل گزینش خودشان را بگویند. بافت، «حس»، و رنگ، ازجمله دلایلی بود که بر زبان ایشان آمد؛ درصورتیکه تمام جورابها یکسان بودند. دلیلتراشی ایشان از نوع بهاینعلت بود.
shahram naseri
ردیفی از حقایق تأییدکننده لزوماً مدرک نیست. دیدن قوهای سفید نشانهٔ نبود قوی سیاه نیست. اما یک استثنا هست. من میدانم کدام گزاره نادرست است، اما لزوماً نمیدانم کدام گزاره درست است. اگر من قوی سیاهی ببینم میتوانم گواهی کنم که همهٔ قوها سفید نیستند! اگر من ببینم کسی قتل میکند، عملاً میتوانم بیگمان بگویم او گناهکار است. ولی اگر قتل کردن او را نبینم، نمیتوانم بیگمان بگویم او بیگناه است. تشخیص سرطان نیز همین است. یافتن یک تودهٔ بدخیم نشان از سرطان دارد؛ اما نبود آن به کسی اجازه نمیدهد بیگمان بگوید خبری از سرطان نیست.
shahram naseri
ما از رهگذر یک سازوکار ذهنی که من آن را تجربهگرایی زودباورانه مینامم، گرایش داریم در جستوجوی مدارکی باشیم برای تأیید برداشت و دیدگاهی که از جهان داریم –یافتن این مدارک همیشه آسان است. افسوس که از برکت ابزارها و ابلهها، هرچیزی بهآسانی یافت میشود. ما نمونههای گذشتهای را که مؤید نظریات ما هستند «مدرک» میپنداریم.
shahram naseri
جان استیوارت میل زمانی گله آورد که: «منظور من هرگز این نبوده که محافظهکاران عموماً احمقاند. منظورم این است که مردم احمق عموماً محافظهکارند.» این مشکلی مزمن است. اگر به مردم بگویید مهارتها همیشه کلید موفقیت نیستند؛ گمان میبرند میگویید، هیچگاه مهارتها کلید موفقیت نبودهاند و همیشه شانس بوده است.
shahram naseri
حجم
۹۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۹۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
قیمت:
۸۹,۰۰۰
تومان