بریدههایی از کتاب قوی سیاه
نویسنده:نسیم نیکولاس طالب
مترجم:محمد ابراهیم محجوب
انتشارات:انتشارات آریانا قلم
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۳از ۸۷ رأی
۳٫۳
(۸۷)
ما با تکرار میآموزیم –به بهای (نیندیشیدن به) پیشامدهایی که در گذشته رخ ندادهاند. رخدادهای نامکرر، پیش از وقوع نادیده گرفته میشوند ولی پس از وقوع (برای مدتی) احتمال بروز آنها دستبالا گرفته میشود. پس از بروز قوی سیاهی چون یازده سپتامبر ۲۰۰۱ مردم میترسند آن رویداد تکرار شود درصورتیکه درواقع احتمال رخ دادن آن کم شده است، که البته جای چونوچرا دارد. ما دوست داریم دربارهٔ قوهای سیاه خاص و شناختهشده بیندیشیم حالآنکه درحقیقت، بنمایهٔ بختی بودن در انتزاعی بودن آن است. چنانکه در دیباچه گفتم، بختی بودن تعریف نادرست خداست.
shahram naseri
گریگ بارون و ایدو اِرو شواهدی تجربی پیش آوردهاند گویای اینکه: وقتی کسی درگیر آزمون پیامدداری میشود که کسی احتمال آن را برایش شرح نمیدهد بلکه خودش آن را برآورد میکند، احتمالات کوچک را دستکم میگیرد. فرض کنیم در گلدانی چند توپ قرمز و شمار فراوانی توپ سیاه ریخته باشند و به شما بگویند باید توپ قرمزی را از گلدان بیرون بیاورید تا برنده شوید. حال اگر دربارهٔ نسبت شمار توپها هیچچیزی به شما نگویند، شما بهاحتمالزیاد شمار توپهای قرمز را دستکم میگیرید (رویداد نوع ب). اما اگر نسبت را به شما بگویند، مثلاً بگویند سه درصد توپها قرمزند، ازآنپس در تصمیم برای شرطبندی، شما بخت خودتان را بالا میپندارید (رویداد نوع الف).
shahram naseri
رویدادهای کمیاب دو گونهاند: الف) قوهای سیاه روایتشده –آنها که بر زبانها جاریاند و احتمال دارد شما از تلویزیون دربارهٔ آنها بشنوید؛ ب) آنها که هیچکس دربارهشان سخنی نمیگوید، چونکه در الگویی نمیگنجند –قوهای سیاهی که شما از سخن گفتن دربارهٔ آنها در پیش جمع شرم دارید چون موجه نمینمایند. من بیگمان میتوانم بگویم سرشت بشر کاملاً سازگار است با اینکه احتمال قوی سیاه نوع الف را دستبالا، ولی نوع ب را بهشدت دستکم بگیرد.
shahram naseri
اگر من از شما بپرسم چند مورد سرطان ریه احتمال دارد در کشور پدید آید، شما شمارهای خواهید داد، بگیریم نیممیلیون. اکنون، اگر بهجای آن از شما بپرسم چند مورد سرطان ریه به علت دخانیات ممکن است داشته باشیم، شاید شمارهای بسیار بزرگتر بدهید (گمان دارم بیش از دوبرابر). افزودن واژهٔ «به علت»، این رویدادها را بسی موجهتر، و بسی محتملتر مینمایاند. سرطان به علت دخانیات محتملتر از سرطان بدون چسبیدن علتی به آن به نظر میرسد –بیان نشدن علت با بیعلتی یکی گرفته میشود.
shahram naseri
زیادهروی در علتتراشی تنها محدود به خبرنگاران نیست، بلکه به عامه برمیگردد. کسی برای خریدن یک سری آمارهای انتزاعی که یادآور درسهای خشک دانشگاهی است پولی نمیپردازد. ما دوست داریم داستان بشنویم، و هیچ ایرادی بر این نیست –جز اینکه باید بیشتر دقت کنیم که در پی آن، حقیقتی تحریف نشود.
shahram naseri
در آزمونی، روانشناسان از زنان خواستند از میان ۱۲ جفت جوراب نایلون، آن را که میپسندند برگزینند. پژوهشگران آنگاه از ایشان خواستند دلایل گزینش خودشان را بگویند. بافت، «حس»، و رنگ، ازجمله دلایلی بود که بر زبان ایشان آمد؛ درصورتیکه تمام جورابها یکسان بودند. دلیلتراشی ایشان از نوع بهاینعلت بود.
shahram naseri
در آزمونی، روانشناسان از زنان خواستند از میان ۱۲ جفت جوراب نایلون، آن را که میپسندند برگزینند. پژوهشگران آنگاه از ایشان خواستند دلایل گزینش خودشان را بگویند. بافت، «حس»، و رنگ، ازجمله دلایلی بود که بر زبان ایشان آمد؛ درصورتیکه تمام جورابها یکسان بودند. دلیلتراشی ایشان از نوع بهاینعلت بود.
shahram naseri
ردیفی از حقایق تأییدکننده لزوماً مدرک نیست. دیدن قوهای سفید نشانهٔ نبود قوی سیاه نیست. اما یک استثنا هست. من میدانم کدام گزاره نادرست است، اما لزوماً نمیدانم کدام گزاره درست است. اگر من قوی سیاهی ببینم میتوانم گواهی کنم که همهٔ قوها سفید نیستند! اگر من ببینم کسی قتل میکند، عملاً میتوانم بیگمان بگویم او گناهکار است. ولی اگر قتل کردن او را نبینم، نمیتوانم بیگمان بگویم او بیگناه است. تشخیص سرطان نیز همین است. یافتن یک تودهٔ بدخیم نشان از سرطان دارد؛ اما نبود آن به کسی اجازه نمیدهد بیگمان بگوید خبری از سرطان نیست.
shahram naseri
ما از رهگذر یک سازوکار ذهنی که من آن را تجربهگرایی زودباورانه مینامم، گرایش داریم در جستوجوی مدارکی باشیم برای تأیید برداشت و دیدگاهی که از جهان داریم –یافتن این مدارک همیشه آسان است. افسوس که از برکت ابزارها و ابلهها، هرچیزی بهآسانی یافت میشود. ما نمونههای گذشتهای را که مؤید نظریات ما هستند «مدرک» میپنداریم.
shahram naseri
جان استیوارت میل زمانی گله آورد که: «منظور من هرگز این نبوده که محافظهکاران عموماً احمقاند. منظورم این است که مردم احمق عموماً محافظهکارند.» این مشکلی مزمن است. اگر به مردم بگویید مهارتها همیشه کلید موفقیت نیستند؛ گمان میبرند میگویید، هیچگاه مهارتها کلید موفقیت نبودهاند و همیشه شانس بوده است.
shahram naseri
واقعیت بارها ما را ناچار میکند باورهایمان را بازنگری کنیم. بسیاری از این بازنگریها سخت چشمگیرند. درواقع، بنیاد جهانِ جویای دانش، یکسره بر این است که خرد رایج و باورهای پذیرفتهشدهٔ علمی را با آوردههای ضدشهودی در هم بکوبد، چه در مقیاس خُرد (هر کشف علمی کوششی است برای تولید یک قوی سیاه ریز)، و چه در مقیاسی کلانتر (مانند نسبیت پوانکاره و اینشتاین).
shahram naseri
برخی حرفهها، مانند دندانپزشکی، مشاوره، یا ماساژ، نمیتوانند ببالند چون شمار بیماران یا مشتریانی که در یک زمان معین میتوان دید حدی دارد.
shahram naseri
ذهن آدمی در برداشت از تاریخ، از سه بیماری رنج میبرد، چیزی که من آن را مثلث تیرگی مینامم:
۱) توهم درک. همه گمان دارند آنچه را که در جهان میگذرد میفهمند، جهانی که پیچیدهتر (یا بختیتر) از آن است که در کمند فهم افتد.
۲) تحریف پسنگرانه. ما تنها پس از رخ دادن پیشامدها میتوانیم وضع را ارزیابی کنیم؛ چنانکه گویی آنها را در آینهٔ دید عقب میبینیم. تاریخ در کتابهای درسی آراستهتر و روشنتر از واقعیت تجربی است.
۳) قائل بودن به اعتباری بیش از اندازه برای اطلاعاتِ مربوط به رویدادها، و ناتوانی مراجع و اهل علم، بهویژه در هنگام مقولهبندی –یعنی «افلاتونی» سازی آنها.
shahram naseri
اجازه دهید آدم شکاک تجربهگرا را، یعنی کسی را که بر کتابهای نخوانده باریک میشود، و نمیکوشد با دانستههایش مانند گنج، یا دارایی، یا حتی ابزاری برای ارضای حس احترام به خویش، رفتار کند، «نادانش» ور (یعنی کسی که با نادانستهها سروکار دارد) بنامیم.
shahram naseri
اگر میخواهید دربارهٔ خوی و اخلاق و برازندگی دوست خود چیزی بدانید باید او را در وضع دشوار بیازمایید، نه در زندگی عادی روزانه که همهچیز خوشوخرم است. آیا میتوان تنها با ارزیابی کارهای یک تبهکار در یک روز «عادی»، میزان خطری را که او برای جامعه دارد برآورد کرد؟ آیا میتوان بدون ملاحظهٔ امراض و بیماریهای واگیردار، سلامتی را فهمید؟ بهراستی گاه چنین مینماید که وضعیت عادی ارزش بررسی ندارد.
در زندگی اجتماعی، کمابیش همهچیز در پی تکانهها و پرشهای کمیاب اما پیدرپی پدید میآید.
shahram naseri
جورج سوروس پیشگو، هنگامیکه شرط مالی میبندد، دنبال مواردی میگردد که فرضیهٔ آغازین او را ابطال نماید. شاید اعتمادبهنفس حقیقی همین باشد: نگاه به جهان، بدون نیاز به یافتن نشانههایی برای ارضای خودخواهی خویش
علي
نسیم نیکلاس طالب که با نوشتن این کتاب به شهرت جهانی رسید میگوید توانسته در بازار بورس اندوختهای فراهم آورد بهاندازهای که ناچار نباشد برای گذران زندگی وقتش را به دیگران بفروشد؛ ازاینرو میتواند با فراغ خاطر علاقههایش را دنبال کند که عمدتاً عبارتاند از: فهم مسئلهٔ بخت، احتمال، خطای انسانی، تصمیمگیری، و فلسفهٔ علم. اما شاید بتوان گفت طالب همزمان به سه حرفه اشتغال دارد: یکی مدیریت ریسک، دوم نویسندگی و گویندگی، و سوم تدریس ریاضیات
کاربر ۶۰۳۹۴۹۱
شانس حتی از هوش برابرتر تقسیم شده است. اگر به هرکس درست به اندازهٔ تواناییاش پاداش داده میشد هنوز جهان بیعدالت میبود –کسی توانمندی خودش را انتخاب نمیکند. بختی بودن وضع این اثر سودمند را دارد که ورقهای اجتماع را بُر میزند و گندهها را فرومیافکند.
Mahdi Erfani
خودبینی معرفتی اثری دوگانه دارد: ما دانستههای خود را دستبالا، و نادانستههای خودمان را دستکم میانگاریم،
. من ترجیح میدهم تقریباً در راه درست باشم، تا دقیقاً در راه غلط
hasan behjoo
حجم
۹۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۹۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
قیمت:
۸۹,۰۰۰
۶۲,۳۰۰۳۰%
تومان