بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیمه تاریک مامان | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نیمه تاریک مامان

بریده‌هایی از کتاب نیمه تاریک مامان

نویسنده:اشلی آدرین
انتشارات:نشر سنگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۶۹ رأی
۴٫۱
(۱۶۹)
خاطرات روشن کودکی‌ام از هشت سالگی شروع می‌شوند. کاش کس دیگری هم در این خاطرات شریک بود. بعضی افراد بر اساس عکس‌های قدیمی یا قصه‌های تکراری یکی از عزیزان‌شان، به گذشته شکل می‌دهند. من این فرصت را نداشتم. مادرم هم نداشت. شاید بخشی از مشکل همین بود. ما فقط یک نسخه از حقیقت را داشتیم.
مهتا
«می‌دونی ما خیلی از ویژگی‌هامون رو نمی‌تونیم عوض کنیم. همین طوری به دنیا می‌آییم. ولی یه سری از تجربیات‌مون به جنبه‌هایی از وجودمون شکل می‌دن. مثل طرز رفتار بقیه و حسی که بهمون می‌دن.»
hamtaf
«قایق زندگی مشترک می‌تونه از ساحل آرامش دور بشه. بعضی وقت‌ها متوجه نمی‌شیم تا کجا پیش رفتیم، تا این‌که یهو آب تا افق زندگی‌مون بالا می‌آد و حس می‌کنیم دیگه راه برگشت نداریم
فهیمه
هیچ مادری نباید شاهد زجر فرزندش باشد. ما نباید شاهد مرگ فرزندمان باشیم. و نباید آدم‌های بدی بسازیم.
Marziyeh
مثل یک زن نگاهم نمی‌کردی. فقط مادر فرزندت بودم.
Marziyeh
ضربان قلب مادر است. درواقع نخستین آوایی که در دستگاه شنوایی نوظهور ما طنین‌انداز می‌شود، صدای حرکت خون مادر در رگ‌هایش است.
Marziyeh
«شما ناراحتید؟» «آره. خیلی ناراحتم. ولی می‌دونی چیه؟ خدا به شیوهٔ خودش اوضاع رو درست می‌کنه.»
windy
«می‌گن روزها طولانی‌ان، ولی سال‌ها زود می‌گذرن.»
maedeh
«توی اقیانوس زندگی به ضربان قلب همدیگه گوش بدید. همیشه همدیگه رو پیدا می‌کنید. بعدش هم به ساحل می‌رسید.»
maedeh
یادم نمی‌آمد قبلاً چه‌طور مادری بودم. مادری این‌طوری است. فقط زمان حال وجود دارد. ناامیدی یا آسایش زمان حال.
سین میم
«بلایت؟» «بله؟» جلو در به سمتش چرخیدم. «دلم نمی‌خوام مثل من بشی. ولی نمی‌دونم چه‌طوری یادت بدم آدم دیگه‌ای بشی.» روز بعد ترک‌مان کرد.
لیلی مهدوی
بابت جدایی چه کسی را سرزنش می‌کرد؟ اگر می‌خواست چنین کاری بکند، طبیعتاً انگشت اتهام را به سمت من می‌گرفت. اما به نظرم از این‌که خانواده‌مان دوتکه شده بود، خوشحال بود. انگار حالا در قالب فرزند طلاق، شکوفا شده بود.
لیلی مهدوی
مشکلات‌مان به اندازهٔ گلبرگ‌های یک گل مینا بودند، ولی خیلی زود در باغی از گل‌های مینا گم شدیم.
Monajafari
«توی اقیانوس زندگی به ضربان قلب همدیگه گوش بدید. همیشه همدیگه رو پیدا می‌کنید. بعدش هم به ساحل می‌رسید.»
کاربر ۱۲۶۹۷۸۷
«قایق زندگی مشترک می‌تونه از ساحل آرامش دور بشه. بعضی وقت‌ها متوجه نمی‌شیم تا کجا پیش رفتیم، تا این‌که یهو آب تا افق زندگی‌مون بالا می‌آد و حس می‌کنیم دیگه راه برگشت نداریم.»
کاربر ۱۲۶۹۷۸۷
«توی اقیانوس زندگی به ضربان قلب همدیگه گوش بدید. همیشه همدیگه رو پیدا می‌کنید. بعدش هم به ساحل می‌رسید.»
سکولاریسم مدرن
دلم می‌خواست مثل قایقی در دل دریا باشم. زنگ‌زده، مطمئن، آسیب‌دیده.
آرزو
«قایق زندگی مشترک می‌تونه از ساحل آرامش دور بشه. بعضی وقت‌ها متوجه نمی‌شیم تا کجا پیش رفتیم، تا این‌که یهو آب تا افق زندگی‌مون بالا می‌آد و حس می‌کنیم دیگه راه برگشت نداریم.»
Amin
نگاهت کردم و هیچ حسی سراغم نیامد، نه عشق، نه انزجار. هیچ. پایان هر رابطه‌ای همین طوری است؟
Parinaz
پیش از شکل‌گیری در رحم، نیمی از وجودمان در تخمک مادر وجود دارد. تمام تخمک‌های زن زمانی تشکیل می‌شوند که جنینی چهارماهه در رحم مادرش است. یعنی زندگی سلولی ما به عنوان یک تخمک در رحم مادربزرگ‌مان آغاز می‌شود. هر یک از ما پنج ماه در رحم مادربزرگ‌مان می‌مانیم که او هم به نوبهٔ خود، در رحم مادربزرگ خودش شکل گرفته است. پیش از این‌که مادرمان متولد شود، وجودمان با ریتم جریان خونش مرتعش می‌شود...
Yasaman Mozhdehbakhsh

حجم

۲۵۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۵۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان