بریدههایی از کتاب سپری کردن زمستان
۳٫۱
(۲۸)
در زمستان میآموزید: یک گذشته، یک حال و یک آینده وجود دارد. زمانی بعد از آینده وجود دارد.
pejman
در زمستان شما هیچ وقت بیشتر از چند قدم از تاریکی فاصله ندارید.
pejman
هر کسی، دیر یا زود، بهناچار زمستان خود را سپری میکند و بعضی افراد بارهاوبارها زمستان را تجربه میکنند.
pejman
اما او فقط نور کوچکی را به من ارزانی داشت؛ فقط آنقدر کافی که بتوانم با آن ببینم.
donye.book
حس خوشایند و مطبوعی از بیاهمیتی و ناچیزی در میان اجتماعی از مردم؛ خط بطلانی بر التزام به انجام کار بهطور بیپایان، حتی اگر فقط برای یک ساعت باشد؛ آشتی و مصالحهای ملایم با خودم.
donye.book
ساعتهای کاری رو کاهش دادم. تمام این چیزها، یک ضربهگیر برام ایجاد کرده و من میگم دوست دارم این ضربهگیر رو پهن نگه دارم. بعضی اوقات مشکلاتی پیش میآد که ضربهگیر رو باریک میکنه و بعد مجبور میشم اون رو دوباره بسازم. سرحال نگهداشتن خودم، یه شغلِ تقریباً تمام وقته. اما من زندگی معرکهای دارم.»
سعیده افضلی
ادوارد بالمور، دانشمند عصبشناس دانشگاه کمبریج، که عقیده دارد افسردگی بهخاطر التهاب مغز ایجاد میشود، برخورد. در این فحوا، اثر سرما قابل درک است. میگوید: «با مغزم مثل یک مفصل ملتهب رفتار میکنم.»
سعیده افضلی
میترسم این حالت برای همیشه باقی بماند و موانع، یکی بعد از دیگری، مرا از انجام کاری که نیاز دارم برای عاقلماندن انجام دهم، باز دارد.
سعیده افضلی
نسخههای بعدی این داستان حکایت میکنند چشمان او را نیز از حدقه درآوردند؛ داستان دیگری میگوید او خود چشمهایش را پس از اینکه یکی از خواستگارانش زیبایی آنها را تحسین کرد از حدقه درآورد. لوسی نمادی از ایمان مطلق و خلوص و پاکی محض است، اما گناهانی که او بهخاطر آنها متحمل درد و رنج شد، گناهان او نبودند؛ درواقع او بار نگاههای خیرهٔ مردانه را بر دوش کشید و بهواسطهٔ آن کشته شد.
بنابراین لوسی در تاریکی دخمهها یا در تاریکیِ کوری ساکن است؛ او نور تل هیزمی که مؤمنان را در آن میسوزانند یا نور تاجی از شمعها را با خود حمل میکند. در شعر جان دان، او قریب به یقین، نمادی از جانفشانی زنانه برای عشق است؛ اما علاوه بر این، او دستنشاندهای برای آن لحظه، تاریکترین نقطه، جایی که هنوز اندکی نور باقیمانده است، به شمار میآید.
donye.book
دیگر داستان سن لوسی از این هم تیرهتر است. این لوسیا زن جوانی از جزیرهٔ سیسیل در قرن سوم میلادی بود که از ازدواج با یک اشرافزادهٔ مشرک سرباز زد و خود را برای خداوند وقف کرد. فردی که قرار بود همسرش شود، او را بهعنوان یک مسیحی نزد مقامات رومی لو داد و مقامات رومی نیز او را تهدید کردند که چنانچه از ایمان خود دست برندارد، او را به روسپیخانه میفرستند. لوسیا از این کار خودداری کرد و هنگامی که مقامات خواستند او را به روسپیخانه انتقال دهند، متوجه شدند که نمیتوان او را جابهجا کرد. سرانجام وقتی چندین گاو نر نتوانستند حتی یک اینچ او را روی زمین بکشند، چوب و بوتهها را در اطراف او انباشتند و او را آتش زدند. اما هیچچیز نتوانست صدای لوسی را خاموش کند که از میان شعلههای آتش طنینانداز میشد و ایمانش را اعلام میکرد. سربازی نیزهای را به میان گلوی او فرو کرد تا او را متوقف سازد، اما باز هم کلمات از آن خارج میشدند.
donye.book
حجم
۲۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان