کتاب سپری کردن زمستان
۳٫۱
(۲۸)
خواندن نظراتبه نظر میرسد من همواره در موقعیتهای عجز و درماندگی، به شمال مسافرت میکنم. نوعی عشق سفر به شمال
k.d
گیاهان و حیوانات با زمستان نمیجنگند، آنها وانمود نمیکنند که اتفاقی رخ نداده است و تلاش نمیکنند با همان شیوهٔ زندگی خود در تابستان، به زندگی ادامه دهند؛ آنها آماده میشوند، سازگار میشوند. آنها رفتارهای دگردیسی خارقالعادهای را از خود نشان میدهند تا بقای خود را تضمین کنند. زمستان زمانی برای کنارهگیری از جهان،
کاربر ۱۲۳۷۳۵۵
اگر شادی یک مهارت است، پس غم و ناراحتی نیز مهارت است.
pejman
من هنوز اندکی از آن نگرش نسبت به برف را حفظ کردهام. نمیتوانم سرسختی بزرگسالان نسبت به بارش برف را که سرشار از دلخوری و ناراحتی از دردسرهای آن است، از خود نشان دهم. من عاشق این دردسرها هستم، همانطور که در نهان عاشق یک سرمای سخت هستم: عاشق آن ازهمگسیختگی مقاومتناپذیر زندگی معمولی که انسان را وادار میسازد برای مدت کوتاهی متوقف شود و به خارج از عادتهای معمول خود قدم گذارد. عاشق آن دگرگونی عینی که سرمای شدید ایجاد میکند، آن تغییر رنگ دنیا به سفید درخشان، شرایطی که قوانین را تغییر میدهد، بهطوریکه همهٔ افراد در حین عبور سلام میکنند. عاشق کاری هستم که برف با نور میکند؛
سعیده افضلی
گاهی نوشتن، نوعی مسابقه با ذهن شما است، زیرا دستها بهسختی کار میکنند تا پابهپای موج افکارتان پیش روند و من این را به شدیدترین شکل در شب احساس میکنم؛ زمانی که هیچ چیزی توجه و حواس من را به خود جلب نمیکند.
donye.book
خوابیدنْ سلامت روان من، تفنن من و اعتیاد من است. یقین دارم تصمیمم برای نداشتن بچهٔ دوم، بدون تردید در علاقهٔ بسیارم به خواب ریشه دارد.
سعیده افضلی
زمانی که همهچیز درهمشکسته و تباه است، همهچیز برای چنگزدن نیز مهیا است. این سوغاتِ زمستان و مقاومتناپذیر است
pejman
بعضی از زمستانها آنقدر آهسته به درونمان میخزند که قبل از اینکه بهدرستی احساسشان کنیم، در هر بخش از زندگی ما رخنه کردهاند.
pejman
عاشق کاری هستم که برف با نور میکند؛ ابرهای ارغوانی که قبل از پایینآمدن برف نمایان میشوند و شیوهای که حضور خود را در صبح از پشت پردهها اعلام کرده، نور سفید پراکندهای را به درون میپاشد که فقط میتواند به معنای برف باشد. عاشق بیرونرفتن در بوران و تماشای دانههای برف روی دستکشها و احساس برف تازه در زیر کفشهایم هستم. بهجز در برف، من بهندرت حالت سرخوشی و شیطنت کودکانه را از خود نشان میدهم. برف به نوعی، دندهٔ معکوس مرا فعال میکند.
سعیده افضلی
بر فراز زمینی خالخالشده از برفهای نیمهآبشده کلاغهای غرق در فکر، در لانههایشان قارقار میکنند و از بالای نارونها میبینند، ظریف همچون گلهای چمن آنچه را ما این پایین نمیتوانیم ببینیم؛ زمستان میگذرد.
ادوارد توماس، آبشدن برفها
tark khial
حجم
۲۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان