بریده‌هایی از کتاب روانشناسی پول

هر چه بیش‌تر مایل باشید چیزی حقیقت داشته باشد، بیش‌تر احتمال دارد داستانی را باور کنید که بر آن صحه می‌گذارد.

دو مقوله وجود دارد که چه به آن توجه نشان دهید چه ندهید بر زندگی‌تان اثر می‌گذارد: پول و سلامتی

«هر کاری را تا زمانی که خودتان مجبور نباشید انجامش دهید، ساده به نظر می‌آید».

سقفِ مقایسهٔ اجتماعی چنان بلند است که دست هیچ‌کس به آن نمی‌رسد و این بدان معناست که این نبرد برنده‌ای ندارد، تنها راه برنده‌شدن در آن، پرهیز از ورود در آن است و پذیرشِ این‌که به‌قدر کفایت در اختیار دارید؛ حتی اگر کم‌تر از دارایی افراد دوروبرتان باشد.

دلیلی ندارد که آن‌چه دارید و آن‌چه را بدان نیاز دارید، به خطر بیندازید برای به‌دست‌آوردن چیزی‌که ندارید و نیازی هم بدان ندارید

پای پول در میان است، مهم‌ترین چیز، آن است که افق زمانیِ خودتان را بدانید و خود را درگیرِ بازیِ کسانی نکنید که هدفی متمایز از شما دارند.

برای آن‌که آن‌قدر سرپا بمانید تا بتوانید از ثمرات خوش‌بینی در بلندمدت بهره ببرید، به بدگمانی کوتاه‌مدتی نیازمندید.

نابغه‌ای که کنترل عواطف و احساساتش را از دست می‌دهد، می‌تواند از نظر مالی شکست‌خورده‌ای مفلوک به حساب بیاید

«هر کاری را تا زمانی که خودتان مجبور نباشید انجامش دهید، ساده به نظر می‌آید».

به قول ولتر «تاریخ هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود؛ این مردمند که تکرار می‌شوند.»

«تاریخ هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود؛ این مردمند که تکرار می‌شوند.»

دلیلی ندارد که آن‌چه دارید و آن‌چه را بدان نیاز دارید، به خطر بیندازید برای به‌دست‌آوردن چیزی‌که ندارید و نیازی هم بدان ندارید.

دنیل گیلبرت، روان‌شناس دانشگاه هاروارد می‌گوید: در هر مرحله از زندگی‌مان تصمیماتی می‌گیریم که عمیقاً بر روی زندگی انسانیِ آینده‌مان اثر خواهد گذاشت و زمانی‌که آن آدمِ آینده می‌شویم، همیشه هم از تصمیماتی که گرفتیم چندان به وجد نمی‌آییم؛ به همین دلیل هم جوانان پول فراوانی می‌پردازند تا تتوهایی را که در نوجوانی با پول فراوان حک کرده‌اند، پاک کنند. میان‌سالان، برای جدایی از کسانی که جوان‌ترها برای ازدواج با آن‌ها سرازپا نمی‌شناسند، لحظه‌شماری می‌کنند و مسن‌ترها، جان می‌کنند تا آن‌چه را میان‌سالان با جان کندن به‌دست‌آورده‌اند، از خود جداکنند.

«هر کاری را تا زمانی که خودتان مجبور نباشید انجامش دهید، ساده به نظر می‌آید».

ورزش هم مانند پول‌داری است. با خودتان می‌اندیشید: «خب! من کارم را انجام دادم و حالا حق دارم خودم را به صرف غذایی درست و حسابی دعوت کنم.» ثروت، مانند ردکردن این دعوت و سوزاندن کالری خالص است؛

نکته این است که سقفِ مقایسهٔ اجتماعی چنان بلند است که دست هیچ‌کس به آن نمی‌رسد و این بدان معناست که این نبرد برنده‌ای ندارد، تنها راه برنده‌شدن در آن، پرهیز از ورود در آن است و پذیرشِ این‌که به‌قدر کفایت در اختیار دارید؛ حتی اگر کم‌تر از دارایی افراد دوروبرتان باشد.

«تاریخ هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود؛ این مردمند که تکرار می‌شوند.»

. این داستان‌ها بی‌نهایت قدرتمندند و می‌توانند کاری کنند که هرچیزی را باور کنید.

دو مقوله وجود دارد که چه به آن توجه نشان دهید چه ندهید بر زندگی‌تان اثر می‌گذارد: پول و سلامتی

هرگونه خطری را می‌توانید پیش‌بینی کنید الا آن‌هایی که زیادی احمقانه و عجیب باشند؛ اما همان مواردِ عجیب، بیش‌ترین آسیب را می‌زنند؛ زیرا بیش از حد تصورتان اتفاق می‌افتد و شما هیچ برنامه‌ای برای مقابله با آن‌ها ندارید.