بریدههایی از کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود
۳٫۹
(۱۹۶)
«حتی اگه به گذشته برگردی و احساست رو بیان کنی و ازش بخوای که نره، زمان حال تغییر نمیکنه.»
red rose
«تو میتونی به گذشته برگردی. حقیقت داره... میتونی به گذشته بری، اما...»
«اما چی؟»
«وقتی به گذشته بری، هرچقدر هم تلاش کنی، نمیتونی زمان حال رو تغییر بدی.»
red rose
ازاونجاکه آینده هنوز اتفاق نیفتاده، حدس میزنم کاملاً به خودت بستگی داره...»
Lavin D
«قهوه رو قبل از سرد شدن بخور.»
دختر کتابدوست
آب از سطح بالاتر به سطح پایینتر جاری میشود. این طبیعتِ نیروی جاذبه است. ظاهراً احساسات هم مطابق با نیروی جاذبه عمل میکنند. در حضور کسی که ارتباط نزدیکی با او داری و احساساتت را با او درمیان میگذاری، دروغ گفتن و دستبهسر کردنش کاری دشوار است. حقیقت میخواهد جاری شود. این موضوع، بهویژه زمانی اتفاق میافتد که سعی داری اندوه یا نگرانیات را پنهان کنی.
pegah
«وقتی به گذشته بری، هرچقدر هم تلاش کنی، نمیتونی زمان حال رو تغییر بدی.»
زمان حال تغییر نمیکنه.
pegah
«اما چیزهایی که قراره بعداً اتفاق بیفتن، چی؟»
«متوجه منظورت نمیشم.»
«از الان به بعد...» فومیکو واژهها را بادقت انتخاب کرد: «از الان به بعد منظورمه. آینده چطور میشه؟»
کازو به فومیکو خیره شد. گفت: «خب، ازاونجاکه آینده هنوز اتفاق نیفتاده، حدس میزنم کاملاً به خودت بستگی داره...»
NeginJr
اجزای صورتش خاص و بهیادماندنی نبودند. از آن نوع چهرههایی بود که اگر یک نظر نگاه میکردی و چشمهایت را میبستی و سپس سعی میکردی تا آنچه را دیده بودی بهیاد بیاوری، هیچچیزی به ذهنت نمیرسید. در یک کلمه، چشمگیر نبود. گویی وجود نداشت.
NeginJr
آدمها با هر مشکلی مواجه شوند، همیشه توان مقابله با آن را دارند.
بیتا
اگر به گذشته برگردی، میخواهی چه کسی را ببینی؟
neda
بهقدری به کار اعتیاد داشت که قبل از رابطهاش با گورو جز کتودامن هیچ لباس دیگری نداشت.
Fatima
البته نه اینکه هیچوقت وارد رابطه نمیشد. ولی هیچ رابطهای به قدر کار برایش جذابیت نداشت. همیشه میگفت: «کار من، عشق منه!» مردان بسیاری را مثل زدودن ذرات خاک از لباس پس زده بود.
Fatima
اگر به گذشته برگردی، میخواهی چه کسی را ببینی؟
Fatima
فرد چه به گذشته سفر کند و چه به آینده، زمان حال تغییر نمیکند. پس این سؤال مطرح میشود: هدف نشستن روی آن صندلی چیست؟
𝒅𝒆𝒍𝒂𝒓𝒂𝒎
آدمها با هر مشکلی مواجه شوند، همیشه توان مقابله با آن را دارند. موضوع، شهامت است
spencer
گفت: «خب، ازاونجاکه آینده هنوز اتفاق نیفتاده، حدس میزنم کاملاً به خودت بستگی داره...»
Sara
اما سرانجام با درک احساسات پدرش، کاملاً به قدرت کلمات مادرش هم پی برد. متوجه شد که تنها عشق خالص و درک همسرش باعث شده بود تا مادرش بتواند چنین چیزهایی را بگوید.
yasinds
انسانها چیزها را آنقدری که خیال میکنند بهصورت عینی نمیبینند و نمیشنوند. اطلاعات سمعی و بصری با تجارب، افکار، شرایط، خیالات واهی، تعصبات، خواستهها، دانش، آگاهی و عملکردهای بیشمار ذهن تحریف میشوند.
yasinds
زیرلب گفت: «واقعاً روز خیلی عجیبیه!»
«چطور؟»
«شبیه کارهاییه که خیلی وقته انجام ندادهایم... اینجا بشینیم و بههم نگاه کنیم...»
yasinds
آدمها با هر مشکلی مواجه شوند، همیشه توان مقابله با آن را دارند.
Z.B
حجم
۱۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰۵۰%
تومان