بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود | طاقچه
تصویر جلد کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود

بریده‌هایی از کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود

انتشارات:نشر مون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۹۶ رأی
۳٫۹
(۱۹۶)
«زمان حال تغییری نمی‌کنه، نه؟» «درسته.» «اما چیزهایی که قراره بعداً اتفاق بیفتن، چی؟» «متوجه منظورت نمی‌شم.» «از الان به بعد...» فومیکو واژه‌ها را بادقت انتخاب کرد: «از الان به بعد منظورمه. آینده چطور می‌شه؟» کازو به فومیکو خیره شد. گفت: «خب، ازاونجاکه آینده هنوز اتفاق نیفتاده، حدس می‌زنم کاملاً به خودت بستگی داره...»
da☾
آدم‌ها با هر مشکلی مواجه شوند، همیشه توان مقابله با آن را دارند. موضوع، شهامت است
samarium
یکی دیگر از استعدادهایش برای شاد زیستن این بود که می‌توانست سریعاً خلق‌وخویش را عوض کند. فرازونشیب‌های زندگی‌اش بسیار بودند، اما همه سپری شدند.
S.KH
ازاونجاکه آینده هنوز اتفاق نیفتاده، حدس می‌زنم کاملاً به خودت بستگی داره...
Hossein shiravand
«ببین، ازت می‌خوام گوش کنی، خوب گوش کنی. باشه؟» «چی؟» بدن فومیکو منقبض شد. «تو می‌تونی به گذشته برگردی. حقیقت داره... می‌تونی به گذشته بری، اما...» «اما چی؟» «وقتی به گذشته بری، هرچقدر هم تلاش کنی، نمی‌تونی زمان حال رو تغییر بدی.» زمان حال تغییر نمی‌کنه.
Sami~ra
کازو از آن دسته آدم‌هایی بود که روابط گسترده و با آدم‌های مختلف را ملال‌آور و خسته‌کننده می‌دید.
شیلا در جستجوی خوشبختی
اگر به گذشته برگردی، می‌خواهی چه کسی را ببینی؟
n re
شب‌هایش با بی‌خوابی سپری می‌شد. کم‌کم خنده از لب‌هایش محو شد.
شیلا در جستجوی خوشبختی
«زندگی غذا نیست که برات حی‌وحاضر تو بشقاب بیارن.
کاربر ۶۰۳۳۷۰۸
«می‌خواستم داد بزنم نرو، ولی غرورم اجازه نداد.» «خیلی از زن‌ها به این اعتراف نمی‌کنن!»
n re
«خب، ازاونجاکه آینده هنوز اتفاق نیفتاده، حدس می‌زنم کاملاً به خودت بستگی داره...»
S.KH
«من به‌سبک خودم عزاداری می‌کنم. همه یه‌جور نیستن.»
zohreh
اینکه مادامی‌که در گذشته هستی، نمی‌توانی کاری انجام دهی که باعث تغییر زمان حال شود
س.ت
چشم‌هایش را در برابر قهوه‌ای که مقابلش قرار داشت، بست و نفس عمیقی کشید. لحظهٔ مسرت‌بخشی برای او محسوب می‌شد. طبق پافشاری ناگاره، قهوه از دانه‌های موکا تهیه شده بود و عطری متمایز داشت که باعث می‌شد قهوه‌نوشان یا عاشقش شوند یا از آن متنفر. کسانی مانند کوتاکه که عاشق عطر این قهوه بودند، از بوی آن سیر نمی‌شدند. درحقیقت این‌طور به‌نظر می‌رسید که این قهوه بود که مشتری‌های کافه را انتخاب می‌کرد
یمنا
اگر به گذشته برگردی، می‌خواهی چه کسی را ببینی؟
شیلا در جستجوی خوشبختی
«می‌دونم...» در واقع، او اصلاً هیچ‌چیز نمی‌دانست، فقط پاسخی را داده بود که همه به این‌دست حرف‌ها می‌دهند.
لیلی
همیشه بر این باور بود که سنجیدن شرایط موجود بسیار مهم است
n re
اگه به گذشته برگردم، شاید بتونم همه‌چیز رو درست کنم.
Hossein shiravand
آدم‌ها با هر مشکلی مواجه شوند، همیشه توان مقابله با آن را دارند. موضوع، شهامت است
m.mah
از آن نوع چهره‌هایی بود که اگر یک نظر نگاه می‌کردی و چشم‌هایت را می‌بستی و سپس سعی می‌کردی تا آنچه را دیده بودی به‌یاد بیاوری، هیچ‌چیزی به ذهنت نمی‌رسید. در یک کلمه، چشمگیر نبود
Sara

حجم

۱۷۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۷۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۷صفحه بعد