بریده‌هایی از کتاب کاری را بکن که دوست داری

یعنی هر قدر کارفرما بتواند هزینه‌های کارگری را از طریق کاهش دستمزد، افزایش بهره‌وری، مهارت‌زدایی، و تعدیل نیرو کاهش دهد، به سود بیشتری دست خواهد یافت.

آن‌ها «برای مشاغلی تربیت می‌شوند که وجود خارجی ندارند».

وقتی تنها چیزی که یک زن را به رضایت خاطر می‌رساند دیدن خانواده‌اش است که راضی از پای میز شام بلند می‌شدند، دیگر چه دلیلی برای پرداخت حقوق وجود داشت؟

به اندازۀ کافی شغل رضایت‌بخش با حقوق و مزایای مناسب وجود ندارد که تمامی فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، کارکنان تعدیل‌شده و کسانی را جذب کند که به‌دنبال تغییر شغل هستند.

مشاغل حرفه‌ای که زمانی جذاب بودند، مانند آموزگاری، به دلیل بیش‌مدیریتی و مهارت‌زدایی، جنبه‌های مهارتی خود را از دست داده و بنابراین دیگر آن‌قدرها جذابیتی ندارند.

هرچه کارگر کالای بیشتری تولید کند، خودش تبدیل به کالایی ارزان‌تر می‌گردد.

اینکه حرفۀ معلمی، از خلال کنترل مدیریتی فزاینده، هدف مهارت‌زدایی قرار گرفته تعجب‌آور نیست.

حتی حرفۀ بسیار تخصصی پزشکی نیز دیگر مدت‌هاست از دست مهارت‌زدایی در امان نیست.

«دیوید»، معلمی با نزدیک به یک دهه سابقۀ تدریس در مدارس دولتی فیلادلفیا، این برنامۀ اصلاحیِ مبتنی بر بازار را همچون تنبیهی، هم برای معلمان و هم برای جامعه، تصویر می‌کند.

زمانی‌که مؤسسات در معرض ارزیابی‌های سطحی باشند، و منابع واقعی برای پرداختن به مشکلات عمیق‌تر نداشته باشند، کلاهبرداری هم همیشه وجود خواهد داشت.

طبقه‌ای که فرد در آن به دنیا می‌آید تا حد زیادی نوع شغل او را مشخص می‌سازد.

میل متقابل به دوری از انتقاد مدیریتی

تمایل به دوری از یک همکار

اگر می‌خواهید مردم را کنترل کنید، باید نیرویی اداری برای این کار داشته باشید. در صنعت ایالات‌متحده، بیش از هر جای دیگری، لایه‌های‌مختلف مدیریتی وجود دارد؛ شاید به نظر نوعی اتلاف اقتصادی برسد، اما برای کنترل و غلبه مفید است.

خویشتن‌های عریان و شبکه‌ای‌شدۀ ما آزاد باشند، بلکه ظاهراً بیشتر تملیک‌شده‌اند

«زندگی‌ای که به‌تمامی در عرصۀ عمومی و در حضور دیگران سپری شود، به‌اصطلاح، سطحی باقی می‌ماند.

مِیِرهای کشف‌نشدۀ دیگری نیز وجود دارند که، به هر دلیلی، تصمیم گرفته‌اند هنرشان را تبدیل به منبع درآمد نکنند.

مِیِر شغل پرستاری بچه را انتخاب کرده بود تا بتواند عکاسی کند.

دیده‌شدنِ همگانی ارزشی فراتر از خودِ کار دارد.

اگر کسی چیزی را می‌سازد، طبیعتاً باید «به اشتراک گذاشته شود»، یعنی عمومی شود، تبدیل به کالا گردد.