«پس... غرق شدنش رو ندیدی؟»
سرم را تکان دادم. «هیچی ندیدم. چون نگاهش نمیکردم. از عمد. چون نمیخواستم نگاهش کنم. بهش محل نذاشتم. جسپر، وقتی داشت میمرد، من محلش نذاشتم.»
دخترکی با آرزوهای بزرگ:)
یه آدمهایی هم هستن که درست وقتی خیلی بهشون نیاز داری، این جاهای خالی رو پُر میکنن. جاهای خالی بزرگ.
f.nik
هر چیزی تَرَکی دارد
نور از همین ترکهاست که وارد میشود.
seyed
با حرف زدن مشکلی نداشتم، ولی حس حماقت بهم دست میداد، راحت نبودم. حرف زدن یادم رفته بود.
بهسا کیانی
بزرگ که بشی، میفهمی دنیا پُره از آدمهای غمگین، آدمهای مریض، آدمهای مشکل داره. تو نمیتونی مشکل همه رو حل کنی. وقتی نمیتونی، مقصر نیستی
𝐑𝐎𝐒𝐄
این انصاف نیست. انصاف نیست که همیشه مثل ارواح باشین و فقط وقتی از دستم عصبانی میشین، پدر و مادرم باشین
𝐑𝐎𝐒𝐄
حتی اگه فیلم باشه، باز هم خوبه. نه؟ بازی میکنه تا تو رو خوشحال کنه. ادای دوست داشتن رو درمیآره.
Ghazaleh
یه ساله که نه گریه کردم، نه با کسی دعوا کردم. فکر کنم خوبه آدم غمگین و عصبانی باشه. خوش نمیگذره. ولی بهتر از اینه که هیچ حسّی نداشته باشی. بهتر از خالی بودنه.
Ghazaleh
گاهی نمیتوانی از شرّ احساسات بد رها شوی. گاهی مجبوری با خودت حملش کنی. اگر جسپر میتوانست، من هم میتوانستم.
دخترکی با آرزوهای بزرگ:)
«من عاشق جادویی بودنشم. اینکه همهٔ چیزهای غیرممکن، شاید ممکن بشه
دخترکی با آرزوهای بزرگ:)