بریدههایی از کتاب خسی در میقات
۴٫۱
(۱۸)
پیش از آفتاب که برمیخیزی، انگار پیش از خلقت برخاستهای و هرروز شاهد مجدد این تحول روزانهبودن، از تاریکی به روشنایی. از خواب به بیداری و از سکون به حرکت
سارا
اگر بهدید غربی بنگری که «تمدن» یعنی «مصرف» (و نیازمندی بیشتر)، پس این حجاج همه «عقبافتاده» اند و درحال رشد و چهوقت «رشد» میکنند؟ لابد وقتی که «ساخته غربی» را هرچه بیشتر «مصرف» کنند
sajjadquote
به هر مقدسی نزدیک که شدی، میبینی که «قدس» در عالم خارج نیست؛ بلکه در تو است. در ذهن تو. یا بوده است و رمز هر مقدسی در «حریم» هایش نهفته. در فاصلهها و حریم را که برداشتی، شیئی است یا آدمی است یا شهری است و تکاملی
کاربر ۳۱۴۰۸۷۰
بزرگترین غبن این سالهای بینمازی ازدستدادن صبحها بوده؛ با بویش، با لطافت سرمایش، با رفت و آمد چالاک مردم. پیش از آفتاب که برمیخیزی، انگار پیش از خلقت برخاستهای و هرروز شاهد مجدد این تحول روزانهبودن، از تاریکی به روشنایی. از خواب به بیداری و از سکون به حرکت و امروز صبح چنان حالی داشتم که به همه سلام میکردم و هیچ احساسی از ریا برای نماز؛ یا ادا در وضوگرفتن.
فاطمه
چارهای نیست جز اینکه بگوییم سعودیها لیاقت اداره این مشاهد را ندارند. مدینه و مکه را باید از زیر نگین این حضرات بیرون کشید و دو شهر بینالمللی اسلامی اعلام کرد...
pegah
میدیدم که این «من» به همان اندازه که در اجتماع خود را «فدا میکند» در انفراد «فدا میشود».
صدف
اما کلمات عربی بر ذهنم سنگینی میکند و بر زبانم و سخت هم. نمیشود بهسرعت ازشان گذشت. آنوقتها عین وردی میخواندمشان و خلاص؛ ولی امروز صبح دیدم که عجب بار سنگینی مینهند بر پشت وجدان. صبح، وقتی میگفتم «السلامعلیک ایهاالنبی»، یکمرتبه تکان خوردم.
sajjadquote
چارهای نیست جز اینکه بگوییم سعودیها لیاقت اداره این مشاهد را ندارند. مدینه و مکه را باید از زیر نگین این حضرات بیرون کشید و دو شهر بینالمللی اسلامی اعلام کرد...
insadsal
مثل دیگران پاها را برهنه کرده، خاک نرم این گورستان عتیق را میشکافتم و میدیدم که چهارده قرن سنت اسلامی در چنین خاکی، اکنون راهبر به چیزی نیست یا جایی. آخر مردمی هستند و معتقدند و بگیر که مردهپرستند؛ اما من احمق یا تو سعودی بسیار عاقل! چه حق داریم مقدسات ایشان را با خاکی یکسان کنیم که زندگی روزانه آنهاست؟ آنکه از حقارت زندگی روزمره خود گریخته و به اینجا آمده، میخواهد جلال ابدیت را در زیبایی بارگاهی مجسم ببیند و به چشم سر ببیند. این را تو بتپرستی بدان؛ اما با اساطیر چه میکنی؟ مگر نخواندهای که حتی موسی به میقات رفت تا خدا را لمس کند؟ و به چشم سر ببیند و دیگر قضایا... و آنوقت تو از او باج هم میگیری.
فاطمه
بزرگترین غبن این سالهای بینمازی ازدستدادن صبحها بوده
pegah
حجم
۱۷۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۷۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان