بریدههایی از کتاب فلسفه ملال
۳٫۵
(۴۲)
ملال تنها یک حالت ذهنی درونی نیست، بلکه یکی از ویژگیهای دنیا نیز هست، چون در فعالیتهایی اجتماعی مشارکت داریم که از ملال اشباع شدهاند. در بسیاری از موارد، به نظر میرسد که گویی کل دنیای غرب شبیه به برگاف، یعنی تیمارستانی شده است که هانس کاستورپ در رمان کوه جادو، اثر توماس مان، هفت سال را در آن گذراند. ما زمان را میکُشیم و خود را تا سرحدّ مرگ ملول میکنیم. بنابراین وسوسه میشویم که همچون لرد بایرن بگوییم: "بهجز ملول شدن یا ملول کردن چارهای نداریم". (۱۱)
Hamideh Rezaee
کسانی که در نظرسنجی کوچک من ادعا میکردند که عمیقاً دچار ملالاند، نمیتوانستند دقیقاً بگویند که چرا چنین شدهاند؛ چیرگی ملال بر آنان علت مشخصی نداشت، بلکه ملال بیشکل بینام بیهدف بود. این یادآور چیزی است که فروید دربارهٔ سودازدگی (melancholy) گفت و جملهاش را با تأکید بر شباهت میان سودازدگی و اندوه آغاز کرد، چون هر دو حاوی آگاهی از این هستند که چیزی را از دست دادهایم. ولی سودازده، برخلاف کسی که اندوهگین است، دقیقاً نمیداند چه چیزی را از دست داده است.
Hamideh Rezaee
نشانهٔ مشکلی جدی در ارتباط با معنا در کل فرهنگ معاصر ما نیز هست. تلاش برای بررسی مشکل ملال بهمعنای تلاش برای درک این است که کیستیم و در این برههٔ خاص از زمان در دنیا چه جایگاهی داریم
Hamideh Rezaee
کارل فیلیپ موریتس، که اخیراً اهمیتش برای رومانتیسم آلمانی را دریافتهاند، در سال ۱۷۸۷ ادعا کرد که بین جالب و ملالانگیز ارتباطی هست و، برای پرهیز از "ملال تحملناپذیر"، زندگی باید جالب باشد. (۵۹) هر آنچه جالب است همیشه عمر کوتاهی دارد، و واقعاً تنها کارکردش این است که مصرف شود تا ملال را دور نگه دارد. کالای اصلی رسانه "اطلاعات جالب"، یعنی نشانههایی، است که چیزی بهجز کالاهای مصرفی ناب نیستند.
کاربر ۴۵۷۸۹۴۱
تأکید ما بر اصالت و نوآوری نشان میدهد که زندگی چقدر ملالانگیز است. (۵۵) امروزه بیش از اینکه بر "ارزشمندی" چیزی تأکید کنیم بر جالب بودن آن تأکید میکنیم. اینکه چیزی را تنها از این زاویه که آیا "جالب" است یا خیر بنگریم به معنای این است که آن را تنها از دیدگاهی زیباییشناسانه مینگریم. نگاه زیباییشناسانه فقط بر سطح متوقف میماند، و دربارهٔ این سطح بر این مبنا قضاوت میکنیم که آیا جالب است یا ملالانگیز.
کاربر ۴۵۷۸۹۴۱
ملال با نیازهای واقعی ارتباطی ندارد، بلکه با امیال مرتبط است. و این میل تمایل داشتن به محرکهای حسی است. محرکها تنها چیزهای "جالب" هستند.
کاربر ۴۵۷۸۹۴۱
"هیچ عمل و اندیشهای هرگز تا جایی که آرزو دارید نمیرود. شکوه انسان در این است که هرگز راضی نمیشود". (۶۳)
سعیده افضلی
ملال با نیازهای واقعی ارتباطی ندارد، بلکه با امیال مرتبط است. و این میل تمایل داشتن به محرکهای حسی است. محرکها تنها چیزهای "جالب" هستند.
تأکید ما بر اصالت و نوآوری نشان میدهد که زندگی چقدر ملالانگیز است. (۵۵) امروزه بیش از اینکه بر "ارزشمندی" چیزی تأکید کنیم بر جالب بودن آن تأکید میکنیم. اینکه چیزی را تنها از این زاویه که آیا "جالب" است یا خیر بنگریم به معنای این است که آن را تنها از دیدگاهی زیباییشناسانه مینگریم. نگاه زیباییشناسانه فقط بر سطح متوقف میماند، و دربارهٔ این سطح بر این مبنا قضاوت میکنیم که آیا جالب است یا ملالانگیز.
lordartan
هنگامی که با فقدان معنای فردی روبهروییم، باید با سرگرمیهای مختلف، یعنی معناهای جعلی، به دنبال خلق جایگزینی برای آن باشیم. یا پرستش شخصیتهای مشهور را در نظر بگیرید که باعث میشود مردمی که زندگی خودشان از هر گونه معنا تهی است کاملاً مجذوب زندگی دیگران شوند. آیا شیفتگی ما به چیزهای عجیب و غریب، که رسانههای جمعی هر روز به آن دامن میزنند، ثمرهٔ آگاهی ما از این ملال نیست؟ هجوم سراسیمه به سرگرمیها دقیقاً ترس از خلأ بزرگی را نشان میدهد که پیرامونمان را احاطه کرده است. این هجوم، تقاضا برای دستیابی به رضایتمندی، و فقدان آن، چنان در یکدیگر تنیدهاند که نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. هر چه زندگی فردی بیشتر در مرکز توجه ما قرار بگیرد، اصرار بر یافتن معنا در میانهٔ ابتذال زندگی روزمره قدرتمندتر میشود. چندین قرن است که انسان خود را موجودی منفرد میداند که باید تواناییهای خود را شکوفا کند و، بنابراین، اکنون زندگی روزمره برایش همچون زندان مینماید.
lordartan
چون آکِدیا با روح ارتباط داشت ولی سودازدگی معمولاً با جسم مرتبط میشد
سعیده افضلی
حجم
۲۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۲۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان