بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر مو شرابی | صفحه ۹ | طاقچه
کتاب دختر مو شرابی اثر محمد حسین‌زاده

بریده‌هایی از کتاب دختر مو شرابی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۲۵ رأی
۴٫۰
(۲۲۵)
پسرم! درست است که من به‌اندازه پیشینیان عمر نکرده‌ام؛ امّا در کردار آن‌ها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شده‌ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‌ام. (نهج البلاغه، نامه ۳۱)
زهره
عمری روضه شنیدم و حالا چند کیلومتر آن‌طرف‌تر همین روضه‌ها دارد تکرار می‌شود و نمی‌توانم ادعای شیعه‌بودن بکنم و ساکت بنشینم!
زهره
پرنده باید خودش بخواهد که بپرد. بال پریدن را که خدا داده. اراده‌اش را هم داده! مشکل آنجاست که پرنده‌های بسیاری گرفتار زمین شده‌اند! می‌ترسند اگر پرواز کنند، همین چند دانه گندم پیش پایشان را از دست بدهند. بی‌خبر از آنکه خیلی از آن گندم‌ها طعمه بوده است که به دام بیفتند و زمینی شوند. آن‌ها که توانستند دل بکنند و در دام نیفتند، پرکشیدند و آسمانی شدند!
زهره
غیرت فرهاد داره این سید برای شیرین‌های این مملکت تا دست دراز اجنبی و اجنبی‌پرست رو قطع کنه
مکروبه
خون مظلوم آتش در نیستان است!
usofzadeh.ir
گلستان قجر، برزخ بود برای این ملک و ترکمانچایش زبانهٔ آتش دوزخ.
usofzadeh.ir
ایها الناس، حرف اول و آخر من با شما جماعت این است: اگر در مقابل زیاده‌خواهی اجنبی کوتاه بیایید، تا آخرین حد خفت و خواری باید بروید!
usofzadeh.ir
وای بر ما که صدای مولا علی را نمی‌شنویم که چگونه فریاد می‌زند اگر مردی از غصهٔ به‌تاراج‌بردن خلخال از پای زن یهودی بمیرد سزاست!
usofzadeh.ir
هرچه بر سر این مُلک می‌رود، یا به‌واسطهٔ اعتماد بی‌جا به اجنبی است یا کوتاهی در مقابل زیاده‌خواهی او. در مقابل اجنبی اگر گردن کج کردی، تا به زانویت ننشاند، دست‌بردار نخواهد بود
محمد
گنبد حرم امام‌رضا (ع) چشم‌نوازترین چشم‌انداز آسمان آبی پیش رویت بود. خورشید از روی زمین عجب نوری به آسمان می‌تاباند از آنجا. این قطعه از زمین حق دارد فخر بفروشد به آسمان که نور خورشیدش قوت بینایی است!
مکروبه
آدم رفیق‌باز جونش برای رفیقش درمی‌ره. خار به پای رفیقش بره، انگار تیغ به چشمش رفته. آهش به آه رفیقش بنده. دَمش به دَم رفیق. رفیقت که حالش خوب باشه، حالت خوبه. وای به روزی که رفیقت زمین‌گیر بشه و امید از خونش کوچ کنه و بره. غصهٔ رفیق از غصهٔ خود آدم سنگین‌تره. کمر رو خم می‌کنه و مو رو سفید.
مکروبه
هرچه بر سر این مُلک می‌رود، یا به‌واسطهٔ اعتماد بی‌جا به اجنبی است یا کوتاهی در مقابل زیاده‌خواهی او.
usofzadeh.ir
میرزا، به خدا قسم از ترکمانچای بدتر، رفتار گریبایدوف ملعون بود. ترکمانچای زخم بود و گریبایدوف نمک روی زخم. زخم را می‌شود تحمل کرد، ولی نمک روی زخم را نه! اگر در ترکمانچای ایروان و نخجوان و تالش را دادیم، گریبایدوف آمد که عزت و غیرت و ناموسمان را هم به یغما ببرد!
usofzadeh.ir
و فرمود: پسرم! درست است که من به‌اندازه پیشینیان عمر نکرده‌ام؛ امّا در کردار آن‌ها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شده‌ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‌ام. (نهج البلاغه، نامه ۳۱)
ترنج
پرنده باید خودش بخواهد که بپرد. بال پریدن را که خدا داده. اراده‌اش را هم داده! مشکل آنجاست که پرنده‌های بسیاری گرفتار زمین شده‌اند! می‌ترسند اگر پرواز کنند، همین چند دانه گندم پیش پایشان را از دست بدهند. بی‌خبر از آنکه خیلی از آن گندم‌ها طعمه بوده است که به دام بیفتند و زمینی شوند. آن‌ها که توانستند دل بکنند و در دام نیفتند، پرکشیدند و آسمانی شدند!
m.n
وظیفهٔ انسانی و دیپلماتیک من حکم می‌کرد تا از گسترش جنگ جلوگیری کنم. اگر در ثبت تاریخ دوران سلطنت پرافتخار شاه قاجار کمکی از من برمی‌آید، با افتخار قبول می‌کنم. اگر نگاه صلح‌طلب شاه ایران نبود و تعامل سازنده به دیگر ممالک عالم را مدنظر نداشتند، چنین دستاورد صلحی امکان‌پذیر نبود. واگذاری چند شهر و ولایت به روس‌ها آن‌قدر ارزش نداشت که خاطر شاه ایران مکدر شود، قلمرو حکومت هرچه بیشتر، نگرانی‌های شاه‌و زحمتش بیشتر.
usofzadeh.ir
شاه چنین غیرتی پس چرا فقط سر درآخور حرم‌سرا دارد، وضع دخترکان مسلمان مناطق اشغال‌شده توسط روس را نمی‌بیند! پس چرا روس را اخته نمی‌کند که دست‌درازی به ناموس مملکت نکند؟ مگر فقط دختر قجری حرم‌سرا ناموس شاه است و دیگر رعیت پاسوز قمار شاه‌اند؟!
usofzadeh.ir
گفتم: «وصف بانوی دربار ایران به ممالک دیگر نیز رفته است. شاه به خاطر دارند که عقد طاووس چندمین تجدیدفراششان بود؟» سؤالم موردپسند شاه نبود. نمی‌دانم به غیرت ملی‌اش برخورد یا غیرت مردانه‌اش. گفتم: «قصد جسارت نبود، از برای تاریخ می‌خواهم تا آیندگان به درایت و حسن‌تدبیرتان احسنت بگویند و بدانند حتی در گرماگرم جنگ، سلطان صاحبقران به فکر ازدیاد نسل خانوادهٔ سلطنتی بوده‌اند و تجدیدفراششان متوقف نشده است.»
usofzadeh.ir
عباس میرزا هم اگرچه در شروع جنگ شانزده سال بیش نداشت، به اعتراف رعیت مردانه جنگید و از سلطنت قاجارها دفاع کرد.
usofzadeh.ir
شاه که غیرت داشته باشد به خاک مملکت، رعیت هم حمیت می‌کند برای دفاعش.
usofzadeh.ir

حجم

۱۴۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

حجم

۱۴۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان