بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کیمیاگر | صفحه ۲۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کیمیاگر

بریده‌هایی از کتاب کیمیاگر

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۰از ۹۷۱ رأی
۴٫۰
(۹۷۱)
«قلب من از رنج` می‌ترسد.» «به او بگو که ترس از رنج` بدتر از خود رنج` است. «هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد، چون آرزوها بی‌پایان و دور از دسترسند و راه، راه دشواری است. همت می‌خواهد و تلاش و هر لحظه آن می‌تواند لحظه پایانی باشد. لحظه دیدار با خدا یا لحظه پیوستن به ابدیت... .»
unknown
مرد خوشبخت، مردی است که خدا را در خود ببیند و در خود بجوید
amirdaruooshi
«زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مأمور انجام دادنش بر روی زمین هستی. حتی اگر فقط هوس سفر کردن باشد یا ازدواج با دختر یک بازرگان... یا جستجوی گنج. روح دنیا از خوشبختی یا بدبختی هوس یا حسادت مردم انباشته است. هیچ نیست مگر یک چیز: تکمیل حدیث خویش` که آن‌هم، تنها اجبار انسان‌هاست. وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواسته‌ات برسی.»
کاربر ۳۵۸۸۰۲۵
«زمانی که با همه وجود خود، حقیقتا آرزویی داشتی، کل کائنات به نحوی عمل می‌کند که تو بتوانی به آرزوی خود برسی...
maryamn75
«برای رسیدن به گنج لازم است خیلی مواظب نشانه`ها باشی. خداوند، برای هریک از ما در این دنیا راهی تعیین کرده که باید ادامه‌اش دهیم. کاری نداری جز این‌که آنچه را برای تو نوشته شده بخوانی.»
maryamn75
«گاهی وقت‌ها بهتر است وقایع را همان‌طور که هستند فراموش کرد.»
maryamn75
«چگونه می‌توان خدا را با رفتن به کنیسه و کلیسا شناخت؟» درحالی‌که وظیفه ما، کامل کردن ذهنیات است تا از طریق عینیات به «او» برسیم.
maryamn75
تنها یک چیز است که دسترسی به امید را غیرممکن می‌سازد، ترس از باخت`.»
محمد جواد
«نشانه‌ها، آفریده آفریدگارند و اوست که آن‌ها را در مسیرش قرار می‌دهد.»
ویدا
فکر می‌کرد که این احساس مبهم، باید عبور سریع روح از جریان مادّی زندگی باشد. جریانی که در بطن خود، افسانه زندگی همه انسان‌ها را چنان در برمی‌گیرد که از مجموعشان به یک حقیقت می‌رسد. از آن‌جا که عناصر، مظهر یا جزئی از آن حقیقت هستند، در نتیجه «انسان جزء» هم بخشی از افسانه‌ای خواهد بود که از قبل دیده و نوشته شده است
ویدا
اگر قرار شود روزی بجنگم مهم نیست چه روزی باشد، و اگر سرنوشت این باشد که بمیرم، در آن روز و در آن جنگ خواهم مرد. «این خواست تقدیر است و بر آن گردن می‌نهم. نه در گذشته زندگی می‌کنم و نه از آینده باخبرم. آنچه دارم، همین لحظه است، و همین لحظه برای من عین زندگی است، بنابراین باید از آن استفاده کنم، چون فقط در این لحظه است که خود را زنده می‌بینم.
صدای اردک
«مردم، سهل و آسان به انگیزه زیستن خویش می‌رسند. شاید به همین دلیل است که خیلی زود هم از دستش می‌دهند و... این چنین است که دنیا به گردش خود ادامه می‌دهد.»
صدای اردک
خواستن از دانستن جدا نیست پس باید بدانی که چه می‌خواهی.
•° زهــــرا °•
«فردا، در بازار، شتر را بفروش و یک اسب بخر. شترها خیانتکارند، هزاران قدم برمی‌دارند بدون این‌که نشان دهند خسته‌اند، و ناگه به زانو می‌نشینند و می‌میرند. ولی اسب‌ها، کم‌کم خسته می‌شوند، و تو غالبا می‌دانی تا کی از آن‌ها بهره بگیری و چه وقت آن‌ها را از دست خواهی داد.»
حدیثه
اگر در حال دقت کنی، می‌توانی لحظات خوبی داشته باشی و اگر در جهت بهبود و اصلاح لحظات حال باشی و اشتباهات را حذف کنی، آنچه پس از آن، عایدت می‌شود باز هم خوب و دلنشین است. آینده را فراموش کن و با توجه به تعلیمات الهی، به اللّه توکل کن و هر روز از عمر خود را در اختیار بگیر و در لحظات آن زنده باش و زندگی کن. چون، هر لحظه پاره‌ای است از عنایت او و هر روز، بیانی است از جاودانگی او... »
حدیثه
انسانی که می‌اندیشد کی و چگونه از زندگی بهره گیرد، اگر حال را از دست بدهد بازنده است، ولی اگر در حال زندگی کند می‌فهمد که زندگی یک کاروان شادی است، یک جشن و پایکوبی است، یک سرور همیشگی است. «می‌فهمد که انسان تنها در لحظه` است که زندگی می‌کند و خود را زنده می‌بیند.»
افسانه
«ما... از آن می‌ترسیم که داشته‌هایمان را از دست بدهیم، رسم و رسوم خود را، آداب و سنت خود را و... زندگی را... . «و وقتی در می‌یابیم که افسانه زندگی ما و افسانه دنیا را فقط یک دست نوشته است، آن‌گاه ترسمان، فروکش می‌کند و از بین می‌رود.»
افسانه
«این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.»
افسانه
تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.
افسانه
کیمیاگر با صدای آرامی گفت: «در ناامیدی هم می‌توان به قلب خود مراجعه کرد، پس در ناامیدی هم امید هست و از امید غافل مشو.»
نفیسه

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰
۲۰%
تومان