بریدههایی از کتاب کیمیاگر
۴٫۰
(۹۷۱)
«برای رسیدن به گنج لازم است خیلی مواظب نشانه`ها باشی. خداوند، برای هریک از ما در این دنیا راهی تعیین کرده که باید ادامهاش دهیم. کاری نداری جز اینکه آنچه را برای تو نوشته شده بخوانی.»
ali osso
«مهم نیست چه اتفاقی میافتد، ولی هر شخصی در روی زمین، نقش عمدهای در ساخت تاریخ دنیایی دارد که معمولاً خود از آن بیاطلاع است.»
مرضیه
و جوان به یاد ضربالمثلی از سرزمین خود افتاد: «تاریکترین لحظه، لحظه قبل از طلوع خورشید است.»
مرضیه
، رفته رفته چگونگی اسرار آن برایش قابل دیدن میشود، قابل درک میشود، و میتواند بفهمد همیشه در دنیا کسی در انتظار دیگری است،
narges
«همیشه به یاد داشته باش که خواستن از دانستن جدا نیست پس باید بدانی که چه میخواهی.»
amir
هرکس در پی رؤیایی است و رؤیاها شبیه یکدیگر نیستند.
amir
جوان زیبایی [به نام نارسیس] هر روز، در آبگیری صورت خود را میدید و به تماشای زیبایی خود مینشست تا... تا که روزی محو زیبایی خود شد؛ در آب افتاد و غرق شد.
Mohadese_karimi
تپههای شنی با وزش باد جابجا میشوند،
ولی...
صحرا همیشه صحرا باقی میماند.
این است...
افسانه عشق.
Mohadese_karimi
وقتی که نگاه به عقب غیرممکن باشد، چارهای بهتر از پیشروی وجود ندارد
yegamino_o
«میبینی، به تو گفته بودم که تعبیر خوابت خیلی مشکل است. چیزهای ساده با وجود سادگیهایشان، رویدادهای شگفتانگیزی هستند.
yegamino_o
سرّ نیکبختی هشیار بودن در وقت دیدن زیباییهای اغواکننده جهان است
amir
حقیقت بزرگی در این دنیا وجود دارد که از این قرار است:
«چه کاری باید بکنی و چه کسی باید باشی.
amir
«اگر حوادث، حوادث مطلوبی هستند بهتر است غیرمنتظره باشند... اگر هم اتفاقاتِ ناگوارند، در آن صورت از قبل باید درد و رنج رویدادی را تحمل کنی که معلوم نیست چه وقت روی میدهد.»
ساااری
هیچکس هرگز در طول عمرش یاد نگرفته است خود چگونه زندگی کند
amir
«چگونه میتوان خدا را با رفتن به کنیسه و کلیسا شناخت؟» درحالیکه وظیفه ما، کامل کردن ذهنیات است تا از طریق عینیات به «او» برسیم.
amir
«ما... از آن میترسیم که داشتههایمان را از دست بدهیم، رسم و رسوم خود را، آداب و سنت خود را و... زندگی را... .
«و وقتی در مییابیم که افسانه زندگی ما و افسانه دنیا را فقط یک دست نوشته است، آنگاه ترسمان، فروکش میکند و از بین میرود.»
گاهی اوقات کاروانها در منزلگاههای شبانه، به هم برمیخورند. همیشه یکی از آنها، نیازمندیهای دیگری را با خود داشت. انسان با دیدن آنها، میفهمید که «یک دستی هست...، یک دست غیبی که همهچیز را از پیش نگاشته است.»
فاطمه
نکند دخترک فراموشش کرده باشد. کم نیستند چوپانانی که از آنجا گذشتهاند و پشم گوسفندهایشان را به بازرگان عرضه داشتهاند.
درحالیکه با گلهاش حرف میزد ادامه داد: «من هم همینطور! خیلی از دخترها را در شهرهای دیگر میشناسم... اصلاً مهم نیست.»
اما...
در عمق وجودش میدید که او برایش بیاهمیت نیست
r12sl
وقتی «او» به «دیگری» میرسد، و دو نگاه بههم مینشیند، همه لحظات گذشته و همه رؤیاهای آینده رنگ میبازند و کمنور میشوند.
Amir.h
چیزهای ساده با وجود سادگیهایشان، رویدادهای شگفتانگیزی هستند.
poria
نامش «عشق» بود. چیزی قدیمتر از آفرینش انسان و پیدایش صحرا.
Lord
حجم
۱۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۱۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰۲۰%
تومان